قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

تاریخ نشستموضوعات نشستدبیر نشست
۲۳ آبان ۱۳۸۵معرفی کتاب چنین گفت زرتشت – کمیون اشوcommuneسینا
 

نشست هفتگی ، سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۵ در ساعت ۵ با حضور دوستان و همراهان به ترتیب حضور؛ سینا ، آرزو ، سعید ، قاسملو ، شهرام ، مینا ، لادن ، حمید ، مهدیه ، آرزو ، محمد ( مهمان آرزو ) ، شبنم ، پویا ، بردیا ، ساسان ، سیاوش ، شیوا ، بارون تشکیل شد .

کتاب چنین گفت زرتشت معرفی شد. در حین اینکه منتظر دوستانی بودیم که اعلام کرده بودند که حاضر خواهند شد با هم صحبت کردیم و با اعضای جدید آشنا شدیم و صمیمیت بیشتری ایجاد شد . در ساعت ۵:۳۰ نشست رسمیت یافت. در همین زمان قاسملو نشست را ترک کرد.

دبیر نشست سینا بود که از هفته قبل براساس حروف الفبا اسم کوچک انتخاب شده بود.

دبیر، آیین نشست را خواند و همراهان آرزو ، پویا ، سعید و سینا فرصتی برای صحبت درخواست کردند.

سمیه از هفته گذشته بخش سخن زیبا را به عهده گرفته بود که به علت تاخیر با اعلام قبلی ، سعید عهده دار سخن زیبا شد و متن زیبایی را نوشته جلال توکلیان با عنوان دولت عشق که در مجله مدرسه شماره ۳ چاپ شده بود برای همراهان خواند که به علت محدودیت وقت ۱۰ دقیقه ای سخن زیبا ، خوانش آن ناقص ماند.

آرزو با به عهده گرفتن معرفی کتاب از هفته گذشته ، همراهی و مسولیت پذیری خود را همچون گذشته نشان داد و کتاب “چنین گفت زرتشت” نوشته نیچه ترجمه داریوش آشوری را به زیبایی شناساند. درک و بیان مفاهیم این کتاب از نظر بسیاری سنگین است که آرزو از عهده آن برآمد. آرزو در معرفی خود از  کتاب چنین گفت زرتشت چنین گفت؛

 

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

– اولین ملتی که به حقیقت فکر کردند ایرانیان بودند ، به همین دلیل نیچه پیامبر آنان را برای بیانات خود انتخاب کرد.

– نیچه دوست واگنر و شوپن هاور بود که از این دو نیز الهام گرفته است.

– نیچه اکثر فلسفه های دنیا را می شناخته است.

– دو اصل در کتاب چنین گفت زرتشت بیان شده است:

= هسته اصلی وجود ، قدرت است.

= تاریخ دوری است و برگشت پذیر.

– انسان در تلاش است که به یک ابر انسان برسد.

کتاب چنین گفت زرتشت به قول خود نیچه کتابی است برای همه کس و هیچ کس.

– برای دلیری جهت ابر انسان شدن به بالهای عقاب و زیرکی مار نیاز است.

– نیچه به شادکامی که در آیین ایرانی نیز تاکید شده بسیار علاقه نشان داده است.

– نیچه خودش را شاعر می داند.

– نیچه می گوید از خویش چیزهای ناشدنی نخواهید.

– خودپرستی و غرور یکی از خصوصیات ابرانسان شدن است که نیچه آن را تحسین کرده است.

– کتاب چنین گفت زرتشت یک معجزه ادبی است و پر از رمز و اشاره است.

– دکتر آشوری گفته است که با  کتاب چنین گفت زرتشت ۳۰ سال زندگی کرده و بسیاری از رمزهای آن را در حاشیه ها قید کرده ولی بسیاری از رمزهای آن را نیز درک نکرده است. به قول دکتر آشوری این کتاب دری است به سوی جاودانگی و بی کرانگی.

در ادامه نشست از خود پذیرایی کردیم و در حین صرف خوردنی صحبت ها و رابطه هایی شکل گرفت و یک بار هم اسم و سن خود را گفتیم تا با همراهان جدید نیز همراه شویم.

آرزو در وقت دو دقیقه ای خود پیشنهاد دیدن فیلم در سینما یا فرهنگسرای شفق را مطرح کرد و با رای گیری، دوستان همراه قرار گذاشتند که چهارشنبه با هم برای دیدن فیلم در فرهنگسرای شفق حاضر شوند.

در وقت یک دقیقه ای که آرزو داشت ، در مورد نوشتن مطلب در وبلاگ سایت گروه پیشنهادی داد بر این اساس که؛ لطفن همراهان ، نوشته خود را بعد از ۳ روز از تاریخ نوشته قبلی در وبلاگ درج کنند تا فرصت خواندن مطالب در اختیار خوانندگان قرار گیرد.

سعید در وقت خود پیشنهاد داد که در وبلاگ سایت گروه نوشته های خود را قرار دهیم نه نوشته های کپی شده را ، اشاره ای داشت به کناره گیری نکردن از گروه برای ارتقا خود ، در مورد شاخه اهواز اطلاع داد که چهار نشست تشکیل شده است و در نهایت دو مورد از مسائل اجرایی را مطرح کرد که طبق مصوبه شورا ، در نشست هفتگی نباید در مورد این مسائل گفتگو شود و در صورت نیاز به مطرح شدن باید با دبیر شورا به طور مستقیم صحبت شود ، به همین دلیل از قید این موارد در این گزارش خودداری می شود.

پویا در زمان خود در مورد مکان آینده نشست هفتگی صحبت کرد. لازم به ذکر است که مهدیه و شهرام به عهده گرفته بودن که مکانی را برای نشست هفتگی جستجو کنند و بعد از جستجو، مکان پیشنهادی خود را به شورا اعلام کرده بودند. در مورد امتحان این مکان پیشنهاد شده برای یک نشست ، رای گیری شد و نشست بعدی در مکان جدید برگزار خواهد شد که در صورت موافقت اکثریت مکان برای نشست های بعدی تعیین می شود.

پویا در فرصت دیگر خود که برای موضوع دیگری درخواست داده بود در مورد نوشتن گزارش نشست ها در سایت صحبت کرد و از همراهان دبیر خواست که گزارش نشست را به هنگام در سایت گروه درج کنند.

سینا در وقت خود ، جمله پرمغزی از گفته های موسا تقی زاده را خواند و گفت که این گفته، تمام زندگی را در بردارد. و نیز از دوستان تقاضا کرد که همدیگر را صادقانه همراهی کنند.

آن جمله موسا چنین است:

” شناخت خویشتن خویش، گذر از جهل به سوی دانایی، همراه با رعایت نظم و انضباط در تفکر و رفتار انسانی، به نیروی خرد و خردورزی، نقد و نقادی توأم با آزادگی و عشق آفرینی، سرانجام رهایی از هرگونه سلطه پذیری ”

در ادامه ، دبیر نشست ، آیین گفت و شنود را که شامل ۹ بند می باشد خواند و موضوع بحث را برای آغاز گفت و شنود بیان کرد.

موضوع بحث این هفته ” کُمون اُشو” بود که پویا با درج آن در سایت اینترنتی ، پیشنهاد داده بود.

سخنانی از همراهان چنین بود؛

– به فیلم ” کِی پکس” اشاره شد و قسمت مشخصی از داستان آن بیان شد؛

مردی از سیاره دیگر چنین می گوید که در سیاره ما خانواده به مفهوم روی زمین وجود ندارد و همه با هم زندگی می کنند و بچه ها هم مال همه هستند . و در ادامه به شخص مقابل خود می گوید شما که با پسرت مشکل داری نمی تونی درک کنی که خانواده چیه و اگه بیای سیاره ما نمی تونی رَوِشِ اونجا رو تحمل کنی ، اول رابطه خودت رو با پسرت درست کن…

– در واقع اشاره به این فیلم برای اشاره به عشق بین روابط انسانی هست که اگر عشق را درک نکرده باشیم نمی توانیم جامعه ای همچون جامعه پیشنهادی اُشو را تحمل کنیم.

– شرط این کُمون عشق ورزی است، یادگیری عشق ورزی.

– کُمون اُشو ، جامعه ای است فرای روزمرگی برای ارتقاء خود که روابط در آن جا از روی عشق ورزی است و عرفان لازمه درک آن است. در این جامعه از آنجاییکه حسد و مالکیت رنگ باخته است، از لحاظ اقتصادی، عاطفی ، جنسی و خانوادگی خاص است. و رابطه جنسی نیز محدود و مالکیت پذیر نیست. و هر کس با هر کس دیگری که دوست دارد عشق می ورزد و ممکن است با کسی عشق بورزد که احساسی به وی ندارد اما چون تقاضا شده است به دلیل عشق درونی خود بسته به ظرفیت خود به وی نیز آری می گوید تا او را برای رسیدن به مقصود همراهی کند. رسیدن به این درجه از عشق ، و رفتار به این شکل و تحمل اینگونه رفتارها از جانب دیگران ، ظرفیت بسیاری می طلبد که هر کسی این ظرفیت را در خود ببیند می تواند در این وادی گام نهد.

– چرا فرد دوست دارد که کسی از همه بیشتر او را دوست بدارد؟

– انسان به دنبال آرامش است و محفل خانواده آرامش ارمغان دارد چون در آنجا توسط والدین دوست داشته می شویم پس به آرامش دست می یابیم.

– باید اول سطح خود را بدانیم بعد در مورد سطح و تشکیل کُمون صحبت کنیم.

– انتقال داشته ها به نسل بعد نیز هدف خانواده هست.

– در کُمون صحبت از ارزش های اخلاقی نیست ، صحبت در مورد نوع دوستی و عشق ورزی و مسوولیت پذیری است.

– به فیلم ” سکس و فلسفه ” ساخته مخملباف اشاره شد که در آن یک مرد با سه زن رابطه دارد هرسه او را دوست دارند و او نیز هر سه را دوست دارد.

در روز تولد خود به هر سه اطلاع می دهد که همزمان با او با ۲ نفر دیگر نیز رابطه داشته است و هر سه او را ترک می کنند.

– آیا چنین نبوده که این مرد در این فیلم به هر سه زن عشق ورزیده بود و تا زمانی که آن سه نمی دانستند که این مرد با افراد دیگری نیز عشق ورزی می کند آیا فکر نمی کردند که به عشق کامل دست یافته اند پس چرا وقتی از موضوع آن دو دیگراطلاع یافتند معنای عشق تغییر یافت؟ آیا میزان عشق مرد تغییر کرده بود؟ مرد صادقانه عشق ورزیده بود و اکنون نیز به هر سه احساس عشق داشت… پس این سه چه می خواستند؟ جز عشق آن مرد چه می خواستند؟ مالکیت؟!؟!

– ممکن است که تعهد به کُمون و افراد دیگر بوجود آید.

– خانواده فطری است یا نه؟

– در عشق ورزیدن به همه محدودیت زمانی وجود دارد.

– خانواده ، به جهت کثرت افراد تشکیل شده است.

– به نظر نمی رسد که بتوان با چند نفر به یک احساس جسمانی و روحانی خوب رسید.

– خانواده می تواند الگوساز و امنیت را در پی داشته باشد.

– چرا ما می خواهیم که یک نفر فقط با ما عشق بورزد؟ اینگونه به نظر می رسد که ما بسیار طالب و نیازمند دوست داشته شدن هستیم و زمانی که یک نفر فقط با ما عشق ورزی می کند پس ما را بسیار دوست دارد و دلیل شدت دوست داشته شدن ما توسط او این است که فقط با ما عشق می ورزد. و این اوج دوست داشته شدن از طرف یک نفر نیاز ما را ارضا می کند و ما را به عشق نسبت به او می رساند. پس این ذهنیت ماست که عشق را تولید می کند. آیا نمی توان بدون ذهنیت و توقع به عشق رسید؟

– به نظر من عشقی واقعی است که مالکیت و توقع نداشته باشد.

– امنیت و الگو با وجود چنین جامعه ای( کُمون اُشو) به نظر می رسد که به تدریج به وجود خواهد آمد.

– هیچ کس خانواده را محکوم نکرده است ، حتی یک آفریقایی جنگلی نیز به خانواده اعتقاد دارد.

– با وجود خانواده حس مسوولیت به فرزند بیشتر است چون فرزند مشخصن از گوشت و پوست خود هستند.

– زمانی مادر سالاری و زمانی پدرسالاری بوده و وجود این دوران ها دلیل خوب بودن یکی از آنها نیست.

– عشق نباید بیاد و اگر اومد دیگه اومده و تعهد لازم داره.

– با دوست داشتن یک نفر باید دوستی های دیگر را حد و مرز بدهیم.

در آخر نشست، رای گیری شد که ۱۵ دقیقه دیگر نیز به گفت و شنود در مورد این موضوع ادامه بدهیم و ادامه گفت و شنود را به هفته بعد موکول کنیم که اکثریت موافقت کردن. پس موضوع بحث هفته آینده نیز همین ” کُمون اُشو” تعیین شد.

شیوا معرفی کتاب و شبنم سخن زیبا را برای هفته آینده به عهده گرفتند و دبیر نشست هفته آینده نیز بر طبق حروف الفبا شبنم خواهد بود.

در حاشیه:

بعد از پرداخت حساب برای خوردنی ها که یکی از دوستان مسوولیت جمع آوری مبالغ را به عهده گرفته بود، همراهان سرپایی دور هم صحبت کردند و تا دم در و سر خیابان همدیگر را به مدت نیم ساعت همراهی کردند.

همواره شاد باشیم و آگاه در هوشیاری

 

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

پست قبلیNext Post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + 6 =