اخوان را بيشتر بشناسيم- قسمت سوم

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

تجربه های شعری اخوان با گذشت زمان، عمیقتر می شد،او هر روز و هر ماه با سرایش شعرهای جدید و قرائت آن در بین صاحبنظران و اهل فن زمینه های رشد و تعالی خود را فراهم کرد.در ابتدای جوانی با قرائت شعر خویش در انجمن های ادبی و چاپ در مطبوعات آن زمان توانست جایی در عرصه هنر آن روزگار برای خود دست و پا کند و خود را بعنوان شاعر جوان به شاعران کهنسال معرفی کند. در اسفند ۱۳۲۵ در غزلی با مطلع :

برده دل از کف من آن خط و خالی که تراست

بارک الله بدین طرفه جمالی که تراست

در پایان غزل شعر خود را سِحر حلال تلقی می کند :

انبیا فخر به معجز نفروشند امید                گر ببندد چنین سِحر حلالی که تراست

گرچه شعر خود را سِحر حلال دانستن و آن هم در ۱۸ سالگی کمی مبالغه آمیز بنظر

 

می رسد اما ناگفته نداند که غزلیات او در زمان خود از ارزش زیادی برخوردار بود و بسیاری از شاعران غبطه سرودن چنین غزلیاتی را داشتند.البته خود او در مقدمه ((ارغنون)) به این بیت اشاره می کند و می گوید که وقتی پس از سالها به این بیت نگاه می کردم خودمان از خودمان کلی خنده مان گرفت.او حق داشت که سالیان بعد پس از سرودن شعرهای زنده و مانایی چون ((قصه شهر سنگستان)) و ((کتیبه)) و
(( مرد و مرکب)) و … بگوید : (( من نمی دانم هفت هشت بیت غزل کذایی سر هم کردن چه سحرومعجزی می تواند باشد که من و امثال من می گفتیم و هنوز هم می گویند .))*

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

او کم کم سر از انجمن ادبی خراسان در آورد و با بزرگان شعر آن روزگار از نزدیک آشنا شد . خوبی این انجمنها در این بود که شاعران جوان می توانستند اشعار خود را بین اهل نظر عرضه کنند تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد . انجمن ادبی خراسان سکوی پرش اخوان بود . او از این طریق توانست واقعیت شعر خویش را در آغاز جوانی به همه اهل شعر بنمایاند . در همین انجمن استاد کهنسالی بنام نصرت منشی باشی به او تخلص ((امید)) داد . اخوان گر چه با سرودن غلیات و قصاید خویش شاعر بزرگی شد اما باید باور کنیم که او ذاتا شاعر بود و حتی اگر با نیما آشنا نمی شد و یا این تحول در شعر ما صورت نمی گرفت اخوان در غزل و قصیده از سرامدان روزگار می شد .

آشنایی با نیما مسیر شعر سرایی اورا عوض کرد و او را تا بدانجا برد که توانست پایه گذار سبکی جدید در شعر نیمایی باشد . شعری که با بهره گیری از شعر شاعران گذشته با زبانی روایی در قالبی نو از بزرگترین مسایل انسانی و جهانی سخن به میان آورد. اخوان با یافتن زبانی مستقل و محکم توانست اندیشه های تازه خودرادر قالب شعر بریزد. غزل های ۱۸ سالگی او گرچه نشان از بی تجربگی دارد اما همین سیاه مشق ها ضمینه را برای پیدائی برترین شعر های معاصر فراهم آورد. او از ابتدای جوانی وآغاز شاعری در جستجوی راه تازه ایست در غزلی به سال ۱۳۲۸ می گوید:

امید! دل ننوازد غزل به طرز کهن

به فکر باش که آهنگ تازه سازکنی

 

 

شعرهای آغازین اخوان شعر های تازه ای هستند که سرشار از شور جوانی اند. ما گاهی سایه هائی حضور شاعران دیگر را در شعر های آغازین اخوان حس می کنیم. خود       می گوید : (( من چندین سرمشق برای خودم می توانستم داشته باشم ، غیر از گذشتگان ، در عصر خودمان ، نزدیک به عصر خودمان کی بود ؟ ایرج بود ، بهار بود ، اینها که چهره ای بودند در خط خودشان ، هر یک در عالم خودشان ، ایرج یک چهره بود ، بهار یک چهره بود ، شهریار یک چهره بود . چون انس داشتم با عماد ، عماد یک چهره بود . این بود که آغاز کار من یک جایش ایرج بود . یک جایش شهریار بود و همینطور یکی – دو نفر هم بودند اما گرایش آخری ِ من به نیما بود چرا ؟ برای اینکه با این شکل دیدن بهتر می توانم حرف بزنم … ))

 

نویسنده : حمید

قایق زندگی  با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:

قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.

پست قبلیNext Post

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 + 8 =