روز دوم بهمن ، ” روز من ” شادباش -۲ بهمن

روز دوم بهمن ، ” روز من ” شادباش

دومین روز از ماه بهمن ، “روز بهمن” یعنی “روز منش نیک” است

گروه نیک اندیشان این روز را “روز من” نامیده و آن را به شما تبریک می گوید

برای دانستن بیشتر در این مورد به لینک زیر مراجعه کنید

http://nikandishan.org/files/roozeman.pdf

شاداب باشید

 

دیدار با خانواده امید عباسی – آتش نشان فداکار -۱۷ تیر ۹۲

تاریخ برنامهعنوان برنامهمسوول برنامههمکاران مسوول برنامهباشگاه برگزار کننده
۱۷ تیر ۹۲دیدار با خانواده امید عباسی – آتش نشان فداکارسیناباشگاه پژوهش فرهنگی و اجتما
همراهان حاضر در برنامه
همراهان به هنگام آمده
دیدار با خانواده امید عباسی – آتش نشان فداکار -۱۷ تیر ۹۲

درود بر نیک اندیشان در ملاقاتی که با خانواده امید عباسی – آتش نشان فداکار – داشتم ، ایده خود را مبنی بر چاپ عکس امید بر روی تیشرت بیان داشتم و کسب اجازه کردم که این ایده توسط گروه نیک اندیشان انجام گیرد. در این دیدار که در خانه پدر امید انجام شد، پدر و مادر و برادر و دو عروس در خانه پدری ایشان حضور داشتند که سر فرصت گزارش کامل آن ارسال خواهد شد. جهت چاپ عکس امید به عنوان قهرمان ایران بر روی تیشرت، چند عکس از امید از خانواده ایشان دریافت شد تا بهترین آن با صلاحدید متخصص رایانه بر روی تیشرت چاپ گردد. در مورد کمک به زلزله زدگان ورزقان اهر ، باشگاه خیریه گروه نیک اندیشان فعالیت کرد و دوستان اعتماد کرده و در مجموع سه میلیون تومان جمع آوری شد. در مورد چاپ عکس امید بر روی تیشرت ، باشگاه پژوهش فرهنگی و اجتماعی گروه نیک اندیشان جهت جمع آوری مبالغ برای تامین بودجه این ایده آمادگی خود را اعلام می کند. این یک کار فرهنگی است که یک الگو و قهرمان به جامعه معرفی گردد که فردی مستقل است که جان خود را در راه انسان دوستی فدا کرد. در همه جوامع نیاز به فرهنگ سازی هست و چرا از این الگوها برای فرهنگ سازی استفاده نگردد و همانطور که پدر امید در پاسخ به ایده من اشاره کرد ، جوانان تیشرتی بپوشند که قهرمان فوتبال روی آن است در حالی که می تواند عکس قهرمان ملی روی آن باشد. این یک کار خیریه نیست ، این یک کار فرهنگی – اجتماعی است. در این اقدام این موضوع نیز روشن خواهد شد که ما تا چه حدی ضرورت فعالیت فرهنگی- اجتماعی را درک کرده ایم و در آن مشارکت خواهیم کرد. این یک ایده فرهنگی است که ممکن است بسیاری بخواهند از این ایده استفاده کرده و چاپ تیشرت را انجام دهند. در صحبتی که با خانواده امید عباسی داشتم ایشان اعلام کردند که این ایده چرا بعد از چهل روز به فکر خودمان و کسی نرسیده بود. همینجا اعلام می کنم دزدیدن ایده فرهنگی یا دزدیدن کتاب اشکالی ندارد چرا که در هر صورت اثر خود را بر جامعه خواهد داشت و هدف آن ایده پیگیری خواهد شد. البته دزدین ایده با اجرای ایده بعد از کسب اجازه ، متفاوت است و می توان مطالب یک وبلاگ را با ذکر منبع در وبلاگ خود درج کرد و یا یک ایده را با ذکر مبدع آن اجرا کرد. می توانید در صورت تمایل به مشارکت در این کار فرهنگی-اجتماعی مبالغ خود را جهت تامین بودجه چاپ تیشرت به این شماره حساب واریز کنید ۶۲۲۱۰۶۱۰۵۳۷۳۰۵۸۸ سینا یاوریان و به اینجانب به این شماره اطلاع دهید ۰۹۱۲۳۴۴۷۸۹۳ شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری سینا  

 

آبشار ده سنگان -۲۰ اردیبهشت ۹۲

تاریخ برنامهعنوان برنامهمسوول برنامههمکاران مسوول برنامهباشگاه برگزار کننده
۲۰ اردیبهشت ۹۲آبشار ده سنگانسینا کوه و گردش
همراهان حاضر در برنامه
همراهان به هنگام آمده

آبشار ده سنگان -۲۰ اردیبهشت ۹۲

درود بر نیک اندیشان

ساعت ۸ صبح ده سنگان ماشین رو پارک کردیم و به سمت آبشار به راه افتادیم.

طبق اعلام برنامه ؛ صبحانه ، ناهار و آب به همراه داشتیم که با کفش و لباس مناسب مسیر را به راحتی پیمودیم.

ساعت ۹ برای صبحانه اطراق کردیم.

ساعت ۱۱:۳۰ به آبشار رسیدیم.

ناهار خوردیم و به صحبت نشستیم.

ساعت ۲:۳۰ به سمت پایین حرکت کردیم.

در مسیر رفت و برگشت عکس های زیبایی از طبیعت در دوربین ها و در چشمانمان ثبت کردیم.

ساعت ۷ عصر تهران بودیم.

این برنامه هر سال همین ماه از طرف باشگاه کوه و گردش گروه نیک اندیشان اجرا می شود چرا که شکوفه های درختان آلبالو و گیلاس و گل های لاله وحشی و گل های دیگر این مسیر و آبشار ، فرح بخش هستند

شاداب باشیم

 

گزارش نهایی کمک به آسیب دیدگان زلزله اهر – ورزقان -۳ شهریور ۹۱

گزارش نهایی کمک به آسیب دیدگان زلزله اهر- ورزقان -۳ شهریور ۹۱

اریخ برنامهعنوان برنامهمسوول برنامههمکاران مسوول برنامهباشگاه برگزار کننده
۳ شهریور ۹۱گزارش نهایی کمک به آسیب دیدگان زلزله اهرسینارزا ، رحمانباشگاه خیریه
همراهان حاضر در برنامه
رزا ، رحمان
همراهان به هنگام آمده
همه

گزارش نهایی کمک به آسیب دیدگان زلزله اهر – ورزقان -۳ شهریور ۹۱

درود بر نیک اندیشان

از اهر که به سمت ورزقان راه افتادیم خودروهای شخصی بسیاری دیدیم که با وسایل اهدایی بسیار راهی کمک به زلزله زدگان بودند. بیشتر اهالی اهر و ماموران بهداشت و هلال اهمر معتقد بودند که روستاییان همه وسایل ضروری و بهداشتی را دریافت کرده اند و بهتر است که این وسایل در شهر انبار شوند و ماه دیگر از نو توزیع گردند.

ناگفته نماند که ماموران بهداشت و هلال اهمر در حال انجام وظیفه بودند و چادرهای بسیاری توزیع شده بود و دستشویی صحرایی نیز دایر گشته بود.

از آنجاییکه ما فکر می کردیم بیشتر وسایل اهدایی از طرف دوستان ما وسایلی هستند که هنوز روستاییان نیاز دارند از جمله دستکش کار و ظرفشویی ، بنابراین ما به توزیع وسایل خود ادامه دادیم و تصور ما درست بود. چنین وسایلی پیشتر توزیع نشده بود.

نوار بهداشتی نیاز نداشتند اما طناب و کلاه و دستکش و کپسول گاز پیک نیک مورد نیازشان بود.

نکته مهمی که لازم می دانم ذکر کنم تا دوستان در روزهای آتی به آن دقت کنند این است که بیشتر روستاییانی که حجب و یا غرور بالایی داشتند برای دریافت هدایا به خودرو مراجعه نمی کردند بنابراین هدایا به دست آنها نمی رسید.

در روستای ایشیخلی خواهر من – رزا – با دختری مواجه شد که تنها ایستاده بود و برای دریافت لوازم مورد نیاز خود پیش نمی آمد. هنگامی که از او پرسید مادرت کجاست ، چشمانش پر از اشک شد. رزا می گوید به قضیه پی بردم و پرسیدم با کی زندگی می کنی؟ پاسخ داد که من و یک برادرم هستیم که برای کار سر زمین رفته است. رزا هدایایی به او تقدیم کرد.

این دختر ، خانواده خود را از دست داده بود و به تنهایی نمی توانست جلو بیاید و هدایای شما را تحویل بگیرد. بنابراین از دوستان تقاضا دارم که اگر برای کمک به روستاییان به روستاها مراجعه می کنید هدایا را خود تا چادرها برده و توزیع کنید . ما قسمتی از هدایا را از همان پشت ماشین به مراجعان توزیع کردیم و قسمتی را نیز در چادرها برده و تقدیم کردیم.

در مجموع ۲.۰۲۲.۵۰۰ تومان- دو میلیون و بیست و دو هزار و پانصد تومان-  دوستان اهدا کرده بودند که در دو مرحله خرید انجام شد. در مرحله اول همانطور که شرح داده شد خودم به همراه برادر و خواهر و دوستان ، کالاها را در روستاها توزیع کردیم. کالاهای مرحله دوم را تحویل پسر عموها دادم تا به همراه هدایای دیگری که ایشان جمع آوری کرده بود- که بیشتر از یک وانت نیسان بود و شامل چادر و پتو و کپسول گاز پیک نیک نیز بود – خود به روستاها برده و توزیع کردند.

 

سپاس از همراهی همه شما دوستان

باشگاه خیریه گروه نیک اندیشان همچنان در این راه فعال خواهد بود.

شاد

سینا

 

ادامه گزارش کمک به آسیب دیدگان زلزله اهر – ورزقان -۲۹ مرداد ۹۱

تاریخ برنامهعنوان برنامهمسوول برنامههمکاران مسوول برنامهباشگاه برگزار کننده
۲۹ مرداد ۹۱ادامه گزارش کمک به آسیب دیدگان زلزلهسینارزا ، رحمانباشگاه خیریه
همراهان حاضر در برنامه
رحمان ، رزا
همراهان به هنگام آمده
همه

ادامه گزارش کمک به آسیب دیدگان زلزله اهر – ورزقان -۲۹ مرداد ۹۱

درود بر نیک اندیشان

 

در ادامه گزارش؛ همانطور که نوشتم به همراه برادرم رحمان و خواهرم رزا و فامیلمون امیر و دوستمون شاهین صبح ساعت ۷ با دو سواری به سمت اهر حرکت کردیم.

روزی که برای بسیاری عید بود و برای آنها…

جلوی فرمانداری اهر ساعت ۱۱ منتظر دوستی از اهالی اهر بودیم – فرج- که ما رو تا روستاها راهنمایی کنه که یک خانم صحبت ما رو با دوستمون فرج شنید ، با پسر۱۰ سالش ایستاده بود و به وسایل داخل ماشین نگاه می کرد و چه کنم چه کنم می کرد.

ازش پرسیدم خانوم مشکل شما چیه؟

پاسخ داد که چند روز هست میام فرمانداری که فرماندار مشکل ما رو حل کنه ، سرباز  دم در نامه من رو نمی گیره و می گه برید.

گفتم مشکلتون چیه؟

گفت همسرم خانه نشین شده و پاهاش سیاه شده ، من موندم با ۸ عائله دختر و پسر که نمی دونم چه کنم . این فرماندار هم که نمی یاد بیرون خودش رو نشون بده . اجاره نشین بودیم الانم که زلزله خرابش کرده رفتیم حیاط مدرسه الزهرا چادر زدیم از روز اول فقط به ما آب دادند. بچه ها گریه می کنند من الان برگردم چیکار کنم باز همشون شروع می کنند به گریه کردن. چطوری برگردم.

به فرج گفتم فرج جان زحمت بکش به دوستی که از اهالی اهر هستند تماس بگیر برند مدرسه الزهرا به کار این خانم رسیدگی کنند. فرج با برادرش تماس گرفت و گفت که پیگیری کنند.

عصر که برمی گشتیم با فرج تماس گرفتم و از احوال اون خانوم جویا شدم. گفتند که بررسی کردند و از وسایل کمک شده به زلزله زدگان بهشون دادند اما کمی هم پول لازم دارند…

تا به شهر رسیدم ۵۰ هزار تومان از هدایای شما دوستان را به حساب فرج واریز کردم که به دست ایشان برساند.

چه باید کرد…؟

 

سلامت باشید

سینا

 

کمک به آسیب دیدگان از زلزله اهر-ورزقان -۲۷ مرداد ۹۱

تاریخ برنامهعنوان برنامهمسوول برنامههمکاران مسوول برنامهباشگاه برگزار کننده
۲۷ مرداد ۹۱کمک به آسیب دیدگان از زلزله اهر-ورزقانسینارزا – رحمانباشگاه خیریه
همراهان حاضر در برنامه
سینا – رحمان – رزا
همراهان به هنگام آمده
همه

کمک به آسیب دیدگان از زلزله اهر ورزقان -۲۷ مرداد ۹۱

درود بر نیک اندیشان

 

این گزارش را در آذربایجان از آذربایجان می نویسم

 

دوستان محبت داشتند که به خانواده یاوریان و گروه نیک اندیشان اعتماد کرده و مسئولیت مبلغ  ۱۵۴۷۵۰۰۰ ریال (یک میلیون و پانصد و پنجاه هزار تومان) را به بنده سپردند تا برای آسیب دیدگان از زلزله شهرستان اهر و منطقه ورزقان و هریس وسایل مورد نیاز را در حد امکان فراهم کنم.

مبالغ از روز جمعه ۲۷ مرداد شروع به جمع آوری شد و در حالی که شنبه پرداخت ها ادامه داشت به خرید رفتیم. روز یک شنبه صبح ساعت ۷ از اردبیل با دو سواری به سمت اهر حرکت کردیم. ساعت ۱۱ اهر بودیم ، طبق هماهنگی که انجام شده بود یکی از اهالی اهر همراه ما شد که ما را تا روستاهایی که بیشتر نیاز داشتند راهنمایی کند.

به روستاها که رسیدیم متوجه شدیم که تقریبن وسایل مورد نیاز روستاییان فراهم است و در حالیکه چادرهای سفید هلال احمر بسیار بود اما به چند خانوار از هر روستا نرسیده بود .

برای همه روستاها یک چادر شش گوش مختص نماز برپا شده بود.

دستشویی صحرایی نیز مستقر کرده بودند و افراد سازمان بهداشت نیز در روستا فعالیت می کردند.

مواردی که الان بیشتر مورد نیاز است چادر ، پتو ، گاز پیک نیک و فلاکس است.

لیست زیر مواردی است که ما تهیه کردیم و با دو ماشین سواری برای سه روستای زلزله زده شیخیملی ، چیراخلی و ایشیخلی که در یک مسیر خاکی قرار داشتند بردیم. پرسیدیم ، گفتند یک روستای دیگر نیز در ادامه همان مسیر قرار دارد که گفتند با سواری نمی توانید به آنجا بروید.

۱-   طناب دو متری ۴ جین

۲-   جوراب مردانه جنس خوب(که خانم های روستایی هم استفاده می کنند) ۱۰ جین

۳-   زیرپوش مردانه (عرق گیر ) یک جین

۴-   زیرپوش زنانه (عرق گیر) یک جین

۵-   شورت مردانه یک جین

۶-   شورت زنانه یک جین

۷-   شورت دخترانه یک جین

۸-   زیرپوش دخترانه ۶ عدد

۹-   زیرپوش بچه گانه ۶ عدد

۱۰-   دستکش کاموا مردانه و زنانه بزرگ دو جین

۱۱-   دستکش کاموا پسرانه یک جین

۱۲-   دستکش کاموا دخترانه یک جین

۱۳-   دستکش کاموا بچه گانه یک جین

۱۴-   حوله حمام ۱۸ عدد

۱۵-   حوله دست ۲ جین

۱۶-   کلاه مردانه پارچه ای مدل حصیربافت یک جین

۱۷-   کلاه مدل حصیربافت پسرانه و دخترانه یک جین

۱۸-   کلاه پارچه ای کودکانه دورتا دور لبه دار ۶ عدد

۱۹-   شال روسری زنانه ۱۰ عدد

۲۰-   روسری دخترانه ۶ عدد

۲۱-   روسری ساتن یک جین

۲۲-   کرم نرم کننده کاسه ای یک جین

۲۳-   ضد آفتاب یک جین

۲۴-   کرم گلیسیرین یک جین

۲۵-   کرم نرم کننده تیوبی دو جین

۲۶-   برس دو جین

۲۷-   صابون لوکس ترکیه دو جین

۲۸-   ناخن گیر استیل بزرگ خوب ۱۲ عدد

۲۹-   صابون لباس شویی یک جین

۳۰-   بشقاب پلاستیکی ۶۰ عدد

۳۱-   کپسول گاز پیک نیک سه کیلویی با گاز پر ۵ عدد

۳۲-   قاشق ۱۰ جین

۳۳-   فلاکس ۳ عدد

۳۴-   نوار بهداشتی ۱۶۸ بسته

۳۵-   دستکش نایلونی مشکی کار ۲ جین

۳۶-   دستکش نایلونی رنگی ( ظرف شویی ) ۲ جین

۳۷-   دستکش پاچه ای نایلونی کار ۱ جین

۳۸-   لیف حمام کاموایی اعلا ۲۰ عدد 

۳۹- پلیور مردانه کاموایی ۱۱ عدد
۴۰- جوراب مچی نخی رنگی ۲ جین
۴۱- لباس هایی که خانواده ها اهدا کرده بودند که بسیار هم مورد نیاز روستاییان قرار داشت.( شلوار ، کت، کاپشن ، لباس بچه گانه ، جوراب …)

بسیاری از این وسایل همچنان ضروری به نظر می رسد و می تواند همچنان مورد نیاز باشد. همچون کلاه برای کودکان ، کرم ، دستکش ، طناب و برس موی سر.

 

ادامه گزارش را بعد خواهم نوشت.

 

شاداب باشید

 

جشن شب یلدا -۳۰ آذر ۹۰

تاریخ برنامهعنوان برنامهمسوول برنامههمکاران مسوول برنامهباشگاه برگزار کننده
۳۰ آذر ۹۰جشن شب یلداسینا جشن و موسیقی
همراهان حاضر در برنامه
همراهان به هنگام آمده

جشن شب یلدا -۳۰ آذر ۹۰

جشن شب یلدا دور هم بودیم.

گیتار نواختیم و آواز خواندیم. ویلون و ارگ هم تمرین کردیم.

لبو بار گذاشتیم و پاپ کورن درست کردیم و خوردیم.

جای همه دوستان خالی

 

تئاتر می خواهم میوسوو را ملاقات کنم -۱۲ تیر ۹۰

تاریخ برنامهعنوان برنامهمسوول برنامههمکاران مسوول برنامهباشگاه برگزار کننده
۱۲ تیر ۹۰تئاتر می خواهم میوسوو را ملاقات کنمکیارشفیلم و نمایش
همراهان حاضر در برنامه
سینا ، مرتضی ، کیارش ، رزا
همراهان به هنگام آمده
مرتضی ، کیارش ، رزا ، سینا

تئاتر می خواهم میوسوو را ملاقات کنم -۱۲ تیر ۹۰

نمایش می خواهم میوسوو را ملاقات کنم نوشته تامارا دالمارت به کارگردانی محمود عزیزی بود که به همراه دوستان و همراهان فرنوش-نیوشا-سینا-مرتضی-کیارش-رزا و مونا رفتیم ساعت شروع نمایش ۱۹:۳۰ بود و همه دوستان به موقع حاضر بودند نمایش کمدی بود که طعنه هایی به نظام کمونیستی شوروی سابق داشت نمایش در مورد فردی بود به نام میوسوو که در طول نمایش کاراکترها هر کدام به یک دلیلی می خواستند او را ببینند او یک فرد عالیرتبه دولتی بود که فردی به نام زایتسوف می خواست او را ملاقات کند و برای خرید پنجاه کیلو رنگ سفید جهت ساخت مکانی برای سرپرستی کودکان ، از او امضا بگیرد. زایتسوف فردی فقیر و عامی بود . روزی که می خواست آقای میوسوو را ملاقات کند یک روز تعطیل بود که آقای میوسوو برای استراحت به یک آسایشگاه به نام آسایشگاه معروف گلهای آفتابگردان رفته بود این آسایشگاه تنها افراد ثروتمند و معروف را می پذیرفت و زایتسوف برای اینکه بتواند وارد آسایشگاه شود بالاجبار به دروغ می گوید که شوهر زنی معروف در روسیه است . در ادامه نمایش همین زن و بعد شوهر واقعیش هم به آسایشگاه می آیند و اتفاقات خنده داری رخ می دهد مدت نمایش ۱۳۰ دقیقه بود و یک استراحت ده دقیقه ای در میان نمایش بود حدود ساعت ده بود که نمایش به اتمام رسید

 

برنامه تیرگان -۱۰ تیر ۹۰

تاریخ برنامهعنوان برنامهمسوول برنامههمکاران مسوول برنامهباشگاه برگزار کننده
۱۰ تیر ۹۰برنامه تیرگانسینا جشن و موسیقی
همراهان حاضر در برنامه
سینا ، رزا ، کیارش
همراهان به هنگام آمده

برنامه تیرگان -۱۰ تیر ۹۰

درود بر نیک اندیشان

همانطور که همه ایرانی ها می دانند ۱۰ تیر ماه روز تیرگان می باشد.

به همراهی دوستان در منزل یکی از بزرگان حضور یافتیم تا برنامه تیرگان را اجرا کنیم.

موسیقی سنتی و آواز زیبای دست جمعی و صدای خوش دوست خوبمان یاسر فرح بخش بود.

در مورد مناسبت روز تیرگان و آرش کمانگیر و بابک خرمدین سخن گفتیم.

حدود ۸۰ نفر حضور داشتند و با دوستان جدیدی آشنا شدیم

دوستان در منزل خود شام آماده کرده و با خود آورده بودند که با تنوع بسیار ارائه شد.

دیر وقت هنگام برگشت بستنی خوردیم.

همیشه به شادی باشیم

 

برنامه دارآباد – ۲۳ اردیبهشت ۹۰

تاریخ برنامهعنوان برنامهمسوول برنامههمکاران مسوول برنامهباشگاه برگزار کننده
۲۳ اردیبهشت ۹۰دارآبادسیناکوه و گردش
همراهان حاضر در برنامه
سینا ، کیارش
همراهان به هنگام آمده
سینا , کیارش

برنامه دارآباد – ۲۳ اردیبهشت ۹۰

با حضور کیارش ، رزا ، سینا ، حسین ، حنیف ، شبنم ، فرنوش ، آقای تهرانی و بهداد در کنار تابلوی نقشه کوه دارآباد ساعت ۸ صبح جمعه جمع شدیم و کوه پیمایی دارآباد را آغاز کردیم.

بعد از یک ساعت پیاده روی کنار رودخانه زیر درختان نشستیم و صبحانه خوردیم و به صدای زیبای گیتار که کیارش می نواخت گوش سپردیم.

چه چایی دم کرد این حسین پسر عمو.

ساعت ۱۲ ناهار خوردیم

 چای سبز دم کردیم و نوشیدیم.

از هر دری سخن گفتیم و از حضور هم در طبیعت و از صدای رودخانه و تصاویر ترکیبی درختان و رودخانه و سنگ ها و زیبایی های دیگر لذت بردیم.

ساعت ۱:۳۰ به سمت پایین آماده حرکت شدیم.

همواره شاد باشیم