Choose-Your-Path

نظریه انتخاب آقای دکتر گلسر

می خوام براتون در مورد نظریه انتخاب آقای دکتر گلسر بگم

از میانه نظریه توضیح رو شروع می کنم به خاطر اینکه بیشتر جذبتون می کنه

بخش های مختلف این مطلب در اکثر کارگاه های من هست؛ هوش هیجانی، ارتباط و انتقاد، رابطه زن و مرد، اختیار، انتخاب و مسوولیت پذیری

در ارتباطاتمون گاهی پیش میاد که می گیم دست من نیست

آقای گلسر می گه انتخاب همواره با ماست برای همین اسم نظریه اش رو گذاشته انتخاب

یکی از مقوله هایی که مطرح می کنه دنیای مطلوب فرد هست

اگر چیزی یا شخصی در دنیای مطلوب فرد قرار بگیره فرد اون رو پیگیری خواهد کرد در غیر اینصورت از اون دوری خواهد کرد

به طور مثال اگر زیتون در دنیای مطلوب کسی باشه همواره وقتی از رودبار یا منجیل رد می شه حتمن زیتون می چشه و می خره و اگه زیتون در دنیای مطلوبش نباشه اون رو نمی خره

فیلم انیمیشنی هم بر اساس همین مقوله ساخته شده با نام  Inside out

اگه یکی (نفر اول) در دنیای مطلوب یکی دیگه(نفر دوم) قرار بگیره، واکنش نفر دوم در مقابل رفتارهای نفر اول متفاوت از وقتی می شه که نفر اول در دنیای مطلوبش نبوده.

موردی که ما لازم میشه پیگیری کنیم این هست که به چه شیوه ای می تونیم در دنیای مطلوب یکی قرار بگیریم

بچه هایی که پدرشون در دنیای مطلوبشون هستند اگر پدرشون پرسپولیسی باشه اونها هم پرسپولیسی می شند

پرسپولیس هم میره توی دنیای مطلوب اونها

مقوله دیگه ای که آقای گلسر مطرح کرده در مورد جایگزین کردن زبان کنترل بیرونی با زبان کنترل درونی است که می تونه کمک کنه تا ما در دنیای مطلوب دیگری قرار بگیریم.

چرا اسمشون رو گذاشته کنترل بیرونی و کنترل درونی؟

کنترل بیرونی یعنی روشی که ما می خواهیم دیگری را کنترل کنیم

کنترل درونی یعنی روشی که در آن لازم هست خودمان را کنترل کنیم که اینجا به هوش هیجانی نیاز داریم.

در ضمن اگر دقت کنیم داره به ما می گه اختیار با ماست که کدوم روش رو انتخاب کنیم و نتیجه اش رو ببینیم

زبان کنترل بیرونی از نظر آقای گلسر که دیگری رو می خواهیم کنترل کنیم و اونها مانع خواهند شد که وارد دنیای مطلوبش بشیم : انتقاد، سرزنش، شکایت، غرغر، تهدید، تنبیه، تطمیع هستند.

و زبان کنترل درونی که به ما کمک می کنه تا به دنیای مطلوب فرد مقابل وارد بشیم؛ گوش سپردن، حمایت، تشویق، احترام ، اعتماد، پذیرش، گفتگوی همیشگی بر سر موارد مورد اختلاف هستند.

آقای گلسر می گه این هفت عادت کنترل بیرونی رو با هفت عادت کنترل درونی جایگزین کنیم تا به نتایج خوبی در ارتباطاتمون دست پیدا کنیم

موضوع اولی که مطرح کردم این بود که چگونه واکنشمون رو نسبت به یک عمل خاصی انتخاب می کنیم در حالی که بسیاری اوقات می گیم دست ما نیست؟

برای زبان کنترل درونی همان هوش هیجانی رو لازم هست ارتقا بدیم

….

شاداب باشیم و همیشه در مسیر رشد

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Yoga

آشنایی با کارگاه “سلامت تن و روان”

 آشنایی با چاکراها یکی از بخش های کارگاه سلامت تن و روان هست

عرفای شرقی مراکزی را در بدن مشخص کرده و اونها رو چاکرا نامیدند

قدمت این روش به ۵ هزار سال پیش یا شاید بیشتر برمی گرده

در مقدمه کارگاه در مورد منطقه شرق و فلسفه شرق توضیح می دم .

اینجا فقط چند تا کشور رو که در حال حاضر شرق محسوب می شند نام می برم

ژاپن، چین ، هند تا نزدیک مرز ایران و پاکستان

شرقی ها علم خودشون رو داشتند و دارند، هرچند که علم غرب الان بیشتر رونق داره

شرقی ها در بدن، نقاطی رو شناسایی کردند که در اون ها نقاط تجمع انرژی وجود داره

در زمان قدیم شاید مثل امروز نمی دونستن که در اون نواحی غدد قرار دارند و نمی دونستند که کارکرد غدد چی هستند

اما پی برده بودند که تمرکز بر این نقاط سلامتی در پی میاره

شرقیان پی برده بودند که هر کدوم از چاکراها ناحیه اطراف خودش رو تحت کنترل و مراقبت داره به طور مثال چاکرای خورشیدی که در نزدیک ناف قرار داره ، اعضا درونی ناحیه شکم رو مدیریت و کنترل می کنه

در اون نواحی غدد مختلفی می بینیم، پانکراس، آدرنال

تمرکز به صورت منظم بر روی این نواحی یعنی چاکراها ، به مرور کل بدن رو منعادل می کنه

و بعد از مدتی به مرور بیماری های مزمن رو هم ترمیم میکنه

لازم هست که توجه کنیم که وقتی پوست دستمون زخمی می شه بعد از مدتی، بدن خودش اون رو ترمیم می کنه

همه قسمت های مختلف بدن خودشون رو ترمیم می کنند اما چه چیزی باعث بیماری می شه؟

فرصت ندادن به بدن برای ترمیم خودش.

در بدن هر لحظه سلول های زاید تولید می شند و بدن اونها رو از بین می بره.

اگر بدن رو تحت استرس مداوم قرار بدیم ، درست عمل نمی کنه و فرصت ترمیم پیدا نمی کنه

پس مراقبه به بدن فرصت می ده خودش رو ترمیم کنه در حین اینکه ذهن هم فرصت استراحت و آرامش پیدا می کنه

و اینجاست که ارتباط تناتنگ تن و روان روشن تر می شه…. عقل سالم در بدن سالم

عقل سالم به خودش اجازه مراقبه می ده ، سپس بدن آرامش و سلامتی رو پیدا می کنه، بعد عقل سالم از بدن سالم تغذیه کرده و روز به روز هر دو سالم تر می شند

اینجاست که من اسم کارگاه خودم رو گذاشتم سلامت تن و روان

بسیاری از مردم ،یوگا رو به عنوان یک ورزش کششی می شناسند اما لازمه بدونیم که یوگا یک دنیاست برای سلامتی تن و روان

در واقع معنی یوگا یعنی اتحاد تن و روان

سلامت و شاداب باشید

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Transactional Analysis

گذری بر نظریه تحلیل رفتار متقابل

در نظریه تحلیل رفتار متقابل (TA ) بیان شده که رفتارهای اشخاص از سه بخش درونی ، والد ، بالغ و کودک ناشی می شوند.

کودک که نهاد هم نامیده شده ، می خواد که هر چیزی رو که دوست داره به دست بیاره.

والد درون وقتی شکل می گیره که والدین شخص از کودکی به فرد اجازه برآورده کردن خواسته هاش رو می دن یا نمی دن.

شخص وقتی بزرگ شد والد درون به عنوان جایگزینی برای والدین یا هر کسی که به او آموزش می داده می شه.

همچنین در مسیری که فرد بزرگ تر می شه یاد می گیره که خواسته های کودک درونش رو چطور می تونه از راه های درست برآورده کنه و اینجاست که بالغ درون شکل می گیره.

بالغ رو می شه فعال تر کرد و گاهی حتا از طریق بالغ درون از کودک درون در مقابل والد درون حمایت کرد

والد درون به شخص می گه تو نباید بلند بخندی، کودک درون می خواد بلند بخنده، اینجا یا باید خودش رو سرکوب کنه یا راهکاری پیدا کنه .که البته بالغ تصمیم می گیره.

نظریه تحلیل رفتار متقابل راهکارهایی رو ارائه می کنه و در بخش های تشخیصی پیشرفته اون در مورد بالغ آلوده به والد یا بالغ آلوده به کودک هم صحبت می کنه و اینجاست که اشخاصی مشکل دارند که بالغشان آلوده باشد و نتواند درست تصمیم بگیرد

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی.

conversation

گفت و گوش

اصطلاح گفت و گو یا گفتگو معادل مباحثه در گویش فارسی جا افتاده،

که از نظر قاعده مندی و از نظر معنایی قابل بررسی می باشد.

اگر گفت را بن ماضی از فعل گفتن و گو را بن مضارع از گفتن در نظر بگیریم ، بن ماضی و بن مضارع در کنار یکدیگر قرار گرفته و یک اسم مصدر ساخته اند که معادل برای مباحثه و محاوره در نظر گرفته شده است.

در ساخت اسم مصدر جستجو که از بن ماضی جستن که می شود جست و بن مضارع آن که می شود جو استفاده شده از نظر معنایی مشکلی پدید نیامده است چرا که پیگیری برای جستن با کنار هم قرار گرفتن بن ماضی و مضارع مورد تاکید قرار گرفته است.

اما ساخت اسم مصدر گفتگو با استفاده از بن ماضی و بن مضارع فعل گفتن، با تاکید بر گفتن نمی تواند معنای مباحثه که گوش دادن نیز در آن نهفته است را به درستی برساند.

در علم روانشناسی بر استفاده درست از لغات تاکید می شود چرا که کلمات مورد استفاده فرد به مرور عملکرد فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در اصطلاح ساخته شده برای مباحثه یعنی گفتگو ، یکی می گوید و سپس دیگری می گوید و بر روی گوش سپردن به صحبت طرف مقابل اشاره ای نمی شود. و اینگونه می شود که ایرانی فقط به فکر این هست که نظر خود را بیان کند و نظر طرف مقابل را نمی شنود یا می شنود و گوش نمی دهد یعنی نمی فهمد.

گفت و گو
conversation
گفت و گوش

تفاوت شنیدن با گوش دادن را با مثالی بیان می کنم؛ هنگامی که از جلوی در اتاقی عبور می کنیم از درون اتاق همهمه ای می شنویم، برای فهم اینکه چه صحبتی در آن اتاق در حال انجام است گوش می ایستیم و گوش می سپاریم. پس شنیدن صداها به معنای فهمیدن نوع آن یا مفهوم سخنان نیست، برای فهمیدن سخنان لازم است گوش بسپریم.

Hear
شنیدن

مثالی دیگر این است که در مباحثه یکی از طرفین نمی تواند مشغول گشت و گذار در شبکه های اجتماعی باشد و به طرف مقابل خود بگوید که شما صحبت خود را ادامه بده من می شنوم. شنیدن با گوش کردن متفاوت است و لازم است که طرفین هنگام مباحثه حضوری گوشی یا تبلت خود را کناری نهاده و تمام گوش شده و به همدیگر گوش بسپارند. بنابراین اصطلاح گفت و شنود نیز نادرست است چراکه شنودن یک عمل بدون فهم است به این صورت که هنگامی که صدایی را می شنویم برای اینکه نوع صدا و مبدا صدا را تشخیص بدهیم گوش می ایستیم. در زبان انگلیسی نیز ؛ Hear به معنای شنیدن تصادفی و Listen به معنای گوش سپردن است.

پس به نظر من  گوش سپردن عملی است که در معادل فارسی ساخته شده برای اصطلاح مباحثه باید مورد تاکید قرار گیرد.

در نهایت اینکه من اصطلاح ” گفت و گوش ” را معادل برای مباحثه و محاوره پیشنهاد می کنم و از این پس خود آن را به کار خواهم بست.

در مورد مصدر مرخم یا مخفف باید گفته شود که آن را نباید با بن ماضی اشتباه گرفت به مثال‌ها توجه کنید؛ در “نشست و برخاست” ، “نشست” معنی مصدری دارد که در اصل “نشستن و برخاستن” می باشد. همچنین “نشست” در عبارت “نشست کوه” در اصل به معنی “نشست کردن کوه” می باشد و معنی مصدری دارد. بنابراین اصطلاح ” گفت و گوش” در اصل “گفتن و گوش کردن” می باشد و هر دو یعنی “گفت” و “گوش” معنی مصدری دارند.

” گفت و گوش” یعنی یکی بگوید و دیگری گوش بسپارد و این عمل به طور متقابل تکرار گردد تا تعاملی مناسب شکل گرفته و مباحثه ای نتیجه بخش عاید طرفین گردد.

conversation
گقت و گوش

 

شاداب باشیم

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Alternative

درمان های مکمل

در ابتدا می خوام که پاراگرافی رو از آقای “هرمان هسه” براتون بنویسم؛

“واقعیت شامل مجموعه حقایق و ضد حقایق است. در مقابل هر حقیقتی یک ضد حقیقت وجود دارد که آن نیز به نوبه خود یک حقیقت است. وقتی تنها حقیقت یا ضد حقیقت را در نظر می گیریم فقط نیمی از واقعیت در برگرفته می شود، که از کمال و وحدانیت بی بهره است.”

اگر به بیماری فشار خون مبتلا بشیم پزشکان دارویی را برای ما تجویز می کنند که وقتی آن دارو را مصرف می کنیم تا ۶ الی ۸ ساعت فشار خون ما متعادل می شه ، بعد دوباره لازمه که از اون دارو استفاده کنیم. آیا درمانی صورت می گیره؟ چه مدت اگر از این دارو استفاده کنیم درمان اتفاق می افته و ما دیگه فشار خون نخواهیم داشت؟ بیشتر داروهای رایج ، درمانی در پی ندارند، فقط می تونند به ما کمک کنند تا به طور موقت بتونیم متعادل باشیم و به زندگی روزمره مون برسیم. آیا این دارو ها مفید هستند؟ آیا ما به این داروها نیاز داریم؟ بله همانطور که گفتیم این داروها به ما کمک می کنند که بتونیم به طور موقت به زندگی عادی برگردیم. اما آیا هیچ امکانی وجود نداره که ما بتونیم به طور کامل و همیشگی از شر بیماری هایی مثل فشار خون خلاص بشیم؟ اینجاست که روش های مکمل می تونند به ما کمک کنند. به همین خاطر اون پاراگراف رو از آقای “هرمان هسه” براتون نوشتم. هرچیزی به تنهایی کامل نیست و لازم هست که با مکمل هایی همراه بشه تا نتیجه نهایی بدست بیاد. به صورتی که بیان کردم پزشکی رایج روش هایی رو به ما پیشنهاد می کنه که بتونه ما رو در زندگی عادی نگه داره ولی این کار رو به طور موقت انجام می ده و درمانی در پی نداره. روش های مکمل پزشکی رایج که می تونند به مرور درمان رو در پی داشته باشند و سلامتی رو به ما برگردونند درمان های آلترنتیو یا مکمل نامیده می شند. یکی از این روش ها می تونه یوگای تن و روان باشه. یکی دیگه از این روش ها می تونه طب سنتی ایرانی باشه. طب سنتی هندی –آیورودا و طب سوزنی چینی، هم از همین دسته روش ها هستند. در حین اینکه داروهای پزشکی رایج رو برای سلامتی موقت استفاده می کنیم ، هومیوپاتی هم می تونه یکی از روش های مکمل باشه که سلامتی رو بعد از مدتی صبر و حوصله به ما برگردونه. از روانشناسی هم می تونیم برای درمان استفاده کنیم. از اونجاییکه بسیاری از بیماری ها از اضطراب و استرس و مسائل مختلف روانی ناشی  می شند، روانشناسی و یادگیری تکنیک هایی برای کنترل اضطراب ها و استرس ها و تمرین اونها می تونه در نهایت منجر به درمان بیماری ها بشه. پس روش های مکمل رو فراموش نکنیم. یکی از این روش های مکمل رو به همراه درمان پزشکی رایج انتخاب کنیم تا درمان صورت بگیره. ورزش و تغذیه سالم هم به عنوان روش های اولیه و اساسی پیشگیری و درمان بیماری یادمون نره.

 شاداب باشیم.

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

discusion

مباحثه

این جمله که “هر عقیده ای قابل احترام است” نادرست است. عبارات ” هر انسانی با هر عقیده ای قابل احترام است” و ” هر عقیده ای را می توان مورد نقد و بررسی قرار داد” صحیح می باشند.

چرا ایرانی از مباحثه گریزان است؟ زیرا فکر می کند که مباحثه به دعوا ختم خواهد شد. چرا ایرانی فکر می کند که مباحثه به دعوا ختم خواهد شد؟ زیرا به جملاتی که در بالا ذکر شد توجه نکرده است و عبارات نادرست در ذهن او حک شده اند و بر طبق آن عمل می کند.

هنگامی که اشخاصی که عبارات مذکور را در ذهن خود بررسی نکرده اند با هم به مباحثه می نشینند، دو اتفاق ممکن است که مباحثه را به دعوا بکشاند؛ ۱- ممکن است انتقاد کننده ، شخصیت طرف مقابل را با زبان نشانه رفته باشد ۲- ممکن است انتقاد شونده احتمال بدهد که شخصیت او از طرف مقابل مورد حمله واقع شده است.

همواره لازم است که در مباحثه با صحبت نکردن در مورد خصوصیات اخلاقی و شخصیت طرف مقابل و زیرسوال نبردن او ، بلکه فقط زیرسوال بردن عقاید و نظرات او ، احترام به طرف مقابل را حفظ کرد.

بنابراین اگر هر دو طرف در مباحثه دقت داشته باشند که فقط نظرات و عقاید طرف مقابل را نقد و بررسی کنند و همچنین از نقد شدن نظرات خود ناراحت نشوند ، مباحثه به خوبی پیش خواهد رفت.

به همین صورت اگر یک طرف حس کرد که طرف مقابل در مورد شخصیت او سخن می گوید می تواند به ایشان یادآوری کند که بهتر است در مورد نظراتشان صحبت کنند نه در مورد شخصیت شان. و اگر یکی از طرفین حس کند که طرف مقابل به خاطر اینکه فکر کرده است شخصیت او مورد نقد قرار گرفته و گارد گرفته است به او یادآوری کند که فقط نظر و عقیده او را مورد نقد و بررسی قرار داده وگرنه برای شخصیت او احترام قایل است و ایشان در پیش او عزیز هستند و اگر نبودند به مباحثه با ایشان ادامه نمی داد و سکوت اختیار می کرد.

گاهی افراد فکر می کنند که می خواهند در مورد شخصیت و خصوصیات اخلاقی فرد دیگری نظر بدهند و از او نقد بکنند. این یک مقوله دیگری است و یک مباحثه محسوب نمی شود. مباحثه ، گفت و گوش ( گفتن و سپس گوش سپردن) در مورد یک موضوعی است که به شخصیت و خصوصیات افراد مربوط نیست و عقیده ای یا نظری یا دانشی است که  از طریق تبادل اطلاعات مورد بررسی دوطرف
قرار می گیرد.

گاهی اوقات افراد خود را با عقایدشان یکی می دانند که این موضوع از همان جمله نادرست “هر عقیده ای قابل احترام است” ناشی شده و خود را با عقیده یکی دانسته و هرکه به عقیده او حمله کند یا نظر او را مورد نقد قرار دهد احساس می کند که به خود او و شخصیت او حمله شده و مورد نقد قرار گرفته است. لازم است به خود یادآوری کنیم که عقاید ما خود ما نیستند و  نظرات و اعتقادات و اطلاعات از گذشته و از طریق اطرافیان در ما ایجاد شده و مورد بررسی همیشگی قرار دادن آنها لازمه زندگی سالم است.

عقیده یک موضوع تولید شده ذهنی است، در حالیکه مواردی قابل احترام هستند که وجود خارجی در طبیعت داشته باشند مثل انسان، درخت و حیوانات. عقیده، یک موضوع  Objective  (انتزاعی و ذهنی) در حالیکه انسان یک موضوع Subjective(عینی و واقعی) است. احترام قایل بودن به مسایل انتزاعی نمی تواند درست باشد چراکه ممکن است صرفا ساخته ذهن باشد یا به مانند بسیاری از علوم تغییر یابند و نظریه های قبلی رد شوند. به همین صورت در گذشته دور ، بت ها را به عنوان نمادی عینی از موضوعی انتزاعی می ساختند تا بتوانند به آن احترام کنند در روزگار کنونی که درک انتزاعی انسان رشد کرده است ترکیب انتزاع و عینیت در ذهن انسان در هم پیچیده شده و تفکیک آنها مشکل شده است. به گونه ای که انسان امروز می اندیشد که هرآنچیزی که از ذهن او خطور می کند به طور یقین نشانه ای از آنچیزی است که در بیرون وجود دارد، در حالی که چنین نیست و بسیاری از موارد فقط ساخته ذهن اوست.

افرادی که به اصطلاح کم می آورند شاید به حمله به شخصیت طرف مقابل رو بیاورند که به دعوا منجر خواهد شد. پس اگر انسان ها به بلوغ ذهنی دست یابند و در هر زمینه ای ، جملات ذهنی خود را به مانند جمله ای که در اول این نوشته آمد مورد نقد قرار دهند، خواهند توانست به یک مباحثه بالغانه دست یابند و در صورتی که پاسخی برای ادامه مباحثه نداشتند آن را با گفتن جمله ای همچون ” نظر شما را نمی پذیرم هرچند در حال حاضر پاسخی هم به ذهنم نمی رسد.” پایان دهند یا نظر مقابل را بپذیرند و هیچگاه در خصوص ابراز اینکه طرف مقابل متعصب است یا شخصیتش مانع فهمش می شود اقدامی صورت نگیرد.

نهایت سخن اینکه در مورد بررسی شخصیت افراد صلاحیت خاصی از جمله دانش کافی و نزدیکی به آن فرد لازم است و آن مباحثه محسوب نمی شود. همه عقاید را می توان مورد نقد قرار داد و همواره لازم است با احترام به شخصیت طرف مقابل مباحثه صورت گیرد. برای هر مهارتی از جمله مهارت مباحثه تمرین لازم است، بنابراین از مباحثه فرار نکنیم و با ذهنیتی که بیان شد به دنبال مباحثه باشیم تا به مرور مباحثه درست را یاد بگیریم.

حال ممکن است پرسش شود که چه نیازی به مباحثه است. پاسخ این است که مباحثه یکی از روش های بسیار مفید تبادل اطلاعات است که به رشد انسان ها کمک می کند در حین اینکه تعاملات اجتماعی را افزایش می دهد بدون اینکه این تعاملات به غیبت کردن و به مانند آن منجر شوند. و در نهایت اینکه ما را از گوسفند بودن و چریدن بدون مسوولیت در کنار هم باز می دارد و نشان می دهد که ما انسان های مسوولی هستیم که به دنبال ارتقا خود و اطرافیانمان هستیم و مسوولیت ارتقا خود و اطرافیان خود را درک کرده و عمل می کنیم. حتا اگر به این معتقد باشیم که ما مسوول ارتقا دیگران نیستیم، مباحثه، در جهت ارتقا خودمان بسیار مفید خواهد بود. حتا اگر مطمئن باشیم که دانشی که داریم درست است، با مباحثه، جنبه های بیشتری برایمان روشن خواهد شد و مغز ما در تحلیل مسایل مختلف تقویت شده و بهتر عمل خواهد کرد که برای زندگی فردی و اجتماعی ضروری است و همانطور که بیان شد ما را به همدیگر با تعاملات بیشتر نزدیک تر خواهد کرد.

شاداب و آگاه باشیم در هوشیاری

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

responsibility

مسئولیت پذیری

“هر چیزی خرج دارد. اگر ما آزادی بیشتری می خواهیم باید مسئولیت بیشتری را هم قبول کنیم . اگر ده واحد آزادی می خواهیم ، باید به همین نسبت هم مسئولیت قبول کنیم . در دوران بچگی بشرطی می توانستیم به تنهایی به بقالی برویم که خواندن فهرست مایحتاج و شمردن پول و علائم راهنمایی و رانندگی را یاد گرفته باشیم. در جوانی به شرطی می توانستیم از اتومبیل خانواده استفاده کنیم که بتوانیم به هزینه بیمه روزافزون ماشین کمک کنیم، زیرا بهرحال در آن موقع ما نیز جزو رانندگان اتومبیل محسوب می شدیم. ما زمانی می توانیم از خودمان خانه ای داشته باشیم که وسعمان برسد پول اجاره خانه و هزینه آب و برق آن را بپردازیم و دست کم خودمان لباسهایمان را بشوییم. چنانچه از قبول مسئولیت سرباز بزنیم ممکن است به سرعت آزادی خود را از دست بدهیم. شخص ممکن است با تخلف از مقررات راهنمایی و رانندگی و ورود به خیابان یکطرفه یا ویراژ دادن در خیابان ، برای مدتی بسیار کوتاه هر کاری که دلش می خواهد بکند، اما وقتی تمام بدنش را در بیمارستان گچ گرفتند یا به زندان افتاد ، دیگر چندان آزاد نیست.”

از کتاب ” ماندن در وضعیت آخر” نوشته خانم و آقای هریس

حال ما آزادی می خواهیم؟!؟! تا چه حد در جامعه مسئولیت می پذیریم؟!؟!!

در این پاراگراف از کتاب بسیار مفید “ماندن در وضعیت آخر” که ۱۶ سال بعد از کتاب “وضعیت آخر” نگاشته شده است اشاره ای هم دارد به فرهنگ تربیت در جامعه غربی. به این صورت که برخلاف جامعه ما اگر والدین می خواهند اتومبیل را در اختیار فرزند خود قرار دهند در قبال آن از فرزند خود مسئولیت می خواهند. اینطور نیست که مثل ایران، اتومبیل بدون قید و شرط در اختیار فرزند قرار گیرد و هزینه تصادف و حتا شستن ماشین به عهده والدین باشد. در آنجا حداقل مسئولیت می تواند شستن ماشین بعد از استفاده از آن باشد. اما در ایران والدین در هنگام تحویل اتومبیل به فرزند خود پول تو جیبی هم می دهند که همراهش باشد.
در غرب فرزند از ۱۸ سالگی و حتا کمتر از آن مسئولیت را یاد می گیرد و از خانواده جدا شدن و مستقل شدن را شروع می کند. در ادامه این پاراگراف در این کتاب به مستقل شدن نیز اشاره ای رفته است.
اما در ایران تا زمانی که فرزند ازدواج نکرده است و حتا بعد از ازدواج نیز استقلالی وجود ندارد. کمک مالی و در ادامه ، دخالت در روش زندگی ، جزو وظایف والدین محسوب می شود. ( این موضوع دو طرفه بیان شد به این صورت که فرزندان از والدین توقع دارند و والدین نیز انتظار دارند که فرزندان به روش آنها عمل کنند.)
به هر حال همین تربیت ذهنی که در خانواده ها و در پرورش اجتماعی ما ایرانی ها اتفاق می افتد تعیین کننده میزان مسئولیت پذیری ما در جامعه هست.

خود را تغییر دهیم.

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Relation right

برابری در حقوق همسری

چندین بار خانم هایی به من مراجعه کرده اند و شکایت داشته اند که همسرشان با یک خانم دیگر در ارتباط است.

من سوالی از ایشان داشته ام؛

آیا شما مسلمان هستید؟

همه بیان داشته اند که مسلمان هستند .

در پاسخ پرسیده ام مگر در قرآن به آقایان این حق داده نشده است که می توانند چند همسر اختیار کنند؟

در جواب به من گفته اند بله اما…

ادامه ندارد… می گویند اما … ولی سکوت می کنند.
می گویند این فرق دارد. می پرسم چه فرقی؟ نمی توانند احساس خود را بیان کنند.
بین اعتقاد و احساس خود مانده اند.
نه اسلام خود را به خوبی می شناسند نه احساس خود را.

شما نمی دانید که در اسلام مرد حق ازدواج های مجدد دارد؟ شما نمی دانید که در اسلام دیه زن نصف دیه مرد است؟ شما نمی دانید که در اسلام ارث رسیده به زن نصف ارث رسیده به مرد است؟

اینجا نمی توان همه مباحث را یک جا باز کرد پس یک مبحث را از نو بازنویسی می کنم.

در قرآن سوره نسا آیه ۲۴ خطاب به مردان آمده است؛ زنا نکنید اما اگر بهره مند شدید مهر دهید.

تحقیق در مورد تعریف و تفسیر زنا را به عهده خودتان می گذارم اما آنچه که روشن است و در تفاسیر وجود دارد مهریه هدیه ای است که در قبال بهره مند شدن مرد از زن از طرف مرد به زن پرداخت می شود.

حال سخن من اینجاست، خطاب من شما خانم هاست. تکلیف خود را روشن کنید یا خود را با آقایان برابر می دانید یا نمی دانید.
در قوانین حکومت ایران نیز امکانات بسیاری قرار داده شده تا شما خانم مسلمان بتوانید حقوق برابر خود را با آقایان داشته باشید.

هنگام ازدواج و همسر گزینی و شریک شدن دو گزینه دارید که از ذهنیت شما ناشی می شود؛

۱- یا خود را برابر با آقایان می دانید که در قبال لذت از همدیگر نیازی نیست از هم مبلغی دریافت کنید ( مهریه ) و می توانید حقوق برابر را در عقد خود قید کنید؛

– وکالت حق طلاق
– سرپرستی فرزند
– حق مسافرت
– حق انتخاب محل زندگی
– حتا در این گزینه می توانید بنویسید که حق هیچگونه ازدواج مجددی را به همسر خود نمی دهید. به دلیل اینکه در قوانین حکومت ایران آمده است که برای ازدواج مجدد آقایان اجازه همسر فعلی لازم است. این قانون در قوانین هیچ کشور اسلامی دیگر وجود ندارد به طوریکه مرد می تواند بدون اطلاع همسران فعلی خود تا ۴ همسر رسمی و چند همسر غیر رسمی اختیار کند.

اما وقتی که ادعای برابری دارید برابر هزینه می کنید و برابر مشورت می کنید و تصمیم می گیرید. دیگر وسط کار باز یادتان نیفتد که مهریه در عرف و شرع وجود داشته است. برای برابری تلاش می کنید و جسارت به خرج می دهید.

۲- اگر می خواهید مهریه بگیرید به این معنی است که در قبال اینکه ایشان از شما بهره مند می شود هدیه دریافت می کنید.

البته در تمام کشورهای اسلامی مهریه یک هدیه است و در همان شب عقد پرداخت می شود اما در ایران اجداد ما از این بند شرعی استفاده کردند تا ضمانت اجرایی برای دخترانشان داشته باشند. پس با در نظر گرفتن مبلغ بالایی برای مهریه ، در ایران مهریه تبدیل شد به ضمانت اجرایی که تا حدودی بتواند حق انسانی زن را تامین کند.
حال اگر شما خانم محترم این عقیده را دارید که آقا از شما یک طرفه بهره می برد و لازم است در ازای این بهره بردن به شما هدیه ای پرداخت کند (که این معنا را دارد که شما برابر نیستید) ،
یا اگر در حال حاضر شما خانم محترم همچنان از لحاظ مادی به همسر خود وابسته هستید و چاره ای جز جنس دوم بودن ندارید و چاره ای جز پذیرفتن مهریه ندارید بنابراین حقوق بسیاری را در همان شب عقد می پذیرید که به همسر خود بدهید ؛

– چند همسری
– حق طلاق
– حق سرپرستی فرزند
– حق انتخاب محل زندگی

و در نهایت، تمکین کامل در هر صورتی

حق انتخاب با خود شماست که در حال حاضر کدام گزینه را انتخاب کنید.

شما خانم های ایرانی تا زمانی که تکلیف خود را روشن نکرده اید همچنان از تبعیض ها خواهید نالید.
اما هم خدا هم خرما نمی شود. یکی را انتخاب کنید یا مهریه یا برابری.

البته اگر این گزینه ها را نمی پسندید گزینه سومی هم وجود دارد که در نوشته های قبلی خود نیز به آن اشاره کرده ام و آن تحریم ازدواج است تا زمانی که قوانین بهتری برای خانم ها از شرع استنباط شده و وضع گردند.

اگر برابری را انتخاب کردید فکر نکنید که مشکلی نخواهید داشت. هر گزینه ای را که انتخاب کنید مشکلات همواره وجود دارند و لازم است که همواره برای رفع مشکلات از عقل و شعور خود یا مشاوره با مشاور یا واسطه خانواده ها و راه حل های بسیار استفاده کنید.

هر فعالیتی جسارت خود را نیاز دارد.

ما در کشوری زندگی نمی کنیم که همه مشکلات را اجداد ما حل کرده باشند و ما به راحتی در رفاه زندگی کنیم. ما در حال حاضر اجداد انسان هایی هستیم که قرار است مبارزه کنیم و حقوقی انسانی را حاکم کنیم که آنها در رفاه زندگی کنند.

در کشورهای پیشرفته نیز همین اتفاق افتاده است. تنبلی بس است.

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

woman

ارتباط دو جنس

   
 
۱- دو جنس مخالف و حتا متضاد ، نیازهای متفاوتی دارند. لازم است که ارتباط آنها در چارچوب خاصی شکل گیرد تا هر دو از آسیب مصون بمانند. 
اینطور نیست که شما خانم ها بخواهید نیاز هم صحبتی خود با جنس مخالف را برآورده کنید و نیاز او را برآورده نکنید. لازم است که بپذیریم که این دو جنس نیاز متفاوتی دارند و نمی توانند از هم توقع داشته باشند که نیازهایشان را تغییر دهند و مثل نیاز طرف مقابل بکنند. پس دیگر جنس مخالف نخواهند بود.
خانم ها با آقایان تماس می گیرند و نیاز هم صحبتی خود را ارضا می کنند و به آقا می گویند همانطور که من دارم با شما صحبت می کنم شما هم صحبت کن چرا چیز دیگری از من می خواهی. 
لازم است که بپذیریم که نیازهایمان متفاوت است.
هنگامی که شما به یک آقا نزدیک می شوید احساسات او را بر می انگیزید. باز نگویید احساسات سکسی. نه . احساسات دوست داشتن او را بر می انگیزید که از طریق نیاز به بغل کردن و بوسیدن و … نمود بیرونی می یابد. نمود بیرونی احساسات این دو جنس نیز متفاوت است. از جنس مقابل انتظار نداشته باشید همچون شما بیاندیشد و رفتار کند.
خانم ها چاره ای ندارید یا باید خود را کنترل کنید و به خاطر برآورده کردن نیاز هم صحبتی خود زیاد به آقایان نزدیک نشوید یا اگر خود را کنترل نکردید و همچنان خواستید که نیاز خود ( که یکی از آنها هم صحبتی با جنس مرد است) را ارضا کنید از طرف مقابل هم انتظار نداشته باشید که ارضای نیاز خود را کنترل کند.
پس ارتباط را محدود نگهدارید و فکر نکنید که مقصر طرف مقابل است که نمی تواند خود را کنترل کند. این طبیعت دو جنس است که هر دو لازم است در کنترل آن کوشا باشند نه فقط یک طرف. ( اگر لازم است که کنترل شود)
 
۲- سه سال پیش در پاسخ به خانمی که می گفتند “پسرها این روزها دیگه مرد نیستند ، ابروهاشون رو نازک می کنند ، صداشون رو نازک می کنند و با ناز صحبت می کنند ” گفتم ” در روزهایی که خانم ها خشن شده اند ، آقایان چاره ای ندارند برای ایجاد موازنه در ارتباط ، نازک و ظریف و لطیف شوند”
این روزها پسر ها نمی دانند با کدام ساز دخترها برقصند. خودشان باشند می گویند خشن هستند ، به رفتار و روش دخترها عمل کنند می گویند مرد نیستند!؟؟!؟!
 
این روزها دخترها به دو دلیل خشن شده اند؛
الف – فکر می کنند که با این روش می توانند حقوق برابر با مردان را به دست آورند. 
اما نمی دانند که با روش مردانه نمی توانند حقوق زنانه خود را به دست آورند.
ب‌- به دلیلی که در بالا اشاره کردم فکر می کنند که با خشن بودن می توانند رابطه را محدود و کنترل شده نگه دارند
راه حل هیچکدام خشن بودن نیست
البته این موضوع یک گذار است که شاید دو نسل بعد ، فمینیست ایرانی متوجه بشود که با رفتار مردانه نمی تواند حقوق زنانه برابر با مردان را به دست بیاورد.
(در این زمینه مطالب قبلی من رو بخوانید )
 
زن بودن را بیاموزید. البته قبول دارم که هر دو جنس در ایران نیاموخته هستند . هر دو جنس لازم است که خود بودن را بیاموزند و طرف مقابل خود را نیز بشناسند تا شاید که یک ارتباط صحیح ایجاد گردد. این موضوع در آموزش و پرورش غرب لحاظ شده و چندین نسل است که زن و مرد در غرب همدیگر را شناخته اند.
 
 
خود را بشناس و آنگاه طرف مقابل تو نیز بر تو شناخته خواهد شد.
 
شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

 

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی

Girl-Boy

برابری در آشنایی دختر و پسر

برای آشنایی و دوستی چه شیوه ای پیشنهاد می کنید تا بتوانیم برابری را لمس کنیم؟

اگر دختر هستیم و انتظار داریم که اول پسر ناز ما را بکشد و اگر با توهین با او برخورد کردیم نیز او به روی خود نیاورد و همچنان برای آشنایی و دوستی اصرار ورزد تا آشنایی و دوستی و ازدواج شکل بگیرد چگونه می توانیم انتظار برابری داشته باشیم.

موضوع ارتباط ، که ارتباط زن و مرد یکی از انواع آن است ، موضوعی پیچیده و دیالکتیکی است. به این معنا که متقابل است و تمام موارد آن به هم مرتبط است. وقتی از باکرگی می نویسیم لازم است موارد دیگر را نیز در نظر بگیریم وقتی از برابری می نویسیم لازم است موارد دیگر را نیز در نظر بگیریم. پیشتر در مورد برابری حقوق به مهریه اشاره داشته ام حال در مورد موضوع باکرگی به ارائه پیشنهاد برای آشنایی اشاره می کنم.

پسر لازم است که پروپوزال های متنوعی ارائه کند تا اگر برای دختر خوش آمد بپسندد و در نهایت جواب مودبانه بله بگوید – با ناز و عشوه. چه چیزی را دختر می خواهد عرضه کند که ناز و عشوه می فروشد و خریدار می طلبد؟!؟!

چنانچه خود با تفکر و نگرش برابر به این قضیه نگاه نکنیم چگونه برابری بخواهیم. آیا چنین نیست که هرگاه به طور برابر با هم آشنا شدیم و برابر رفتار کردیم آنگاه از همدیگر برابر نیز انتظار داشته باشیم؟

هر گاه این بازار عرضه و تقاضا را خود با رفتارمان برچیدیم آنگاه همه چیز حل خواهد شد و نیازی نیست از سنت ها و قوانین و شرع و غیره گله کنیم.

دو انسان برای آشنایی در ابتدا لازم است برخورد چشمی داشته باشند ، سپس به هم لبخند بزنند ( نوشتم به هم ، ننوشتم پسر لبخند بزند و دختر رویش را آن طرف برگرداند به این معنی که اگر خواستی خودت باید اقدام کنی من اقدامی نخواهم کرد حتا لبخند!!!!) . بعد به سمت هم آمده و موضوعی را مطرح می کنند جهت آشنایی….

برای من جالب است که دخترها می گویند ما حق انتخاب نداریم بلکه باید منتظر باشیم تا انتخاب شویم در حالی که سوال من این است چرا رفتار خود را تغییر نمی دهید و هنگام مبادله لبخند خودداری می کنید و انتخاب نمی کنید و همچنان منتظر اقدام طرف مقابل هستید؟!؟؟! و اگر اقدامی نکرد در دل حسرت می خورید و به زبان به دوست خود می گویید ارزش من را نداشت به درد من نمی خورد.

خطاب به دختر خانم ها ؛ خودت نگرش خودت را در مورد باکرگی و چیزی که برای عرضه داری تغییر بده و انتخاب کن که انتخاب کننده باشی نه انتخاب شونده. نگرش ناز کردن را کنار بگذار. اگر فکر می کنی که برابر هستید هر دو برای دوستی چیزهایی دارید و نیازی نیست که کسی ناز دیگری را بکشد.

قصه بسیار است. تا زمانی که نگرش خود را به سمت نگرش برابر تغییر نداده ایم نمی توانیم برابری را طلب کنیم.

شاداب باشیم و آگاه در هوشیاری

سینا یاوریان – سخنران ، مدرس و مشاور روانشناسی