بررسي شعر اخوان از آغاز تا انجام ( قسمت پاياني)

بررسی شعر اخوان از آغاز تا انجام ( قسمت پایانی)

در حیاط کوچک پاییز در زندان :

این مجموعه اولین بار در سال ۱۳۵۵ چاپ و منتشر شد . این مجموعه شامل شعرهایی است که بخشی از آنها در سال ۱۳۴۵ و در زندان سروده شده اند ولی بنا به دلایلی با چند سال تاخیر چاپ شد .

شعرهای موفق این دفتر شعر عبارتند از : ((خطاب)) ، (( دستهای خان امیر)) ، ((غزل۷))، (( درین همسایه)) ، (( دریغ و درد)) و ((خوان هشتم و آدمک ۱ )) می باشند.

زبان اخوان در این سالها روی روال خود افتاده ولی شعرها از مضمونهای جالبی برخوردار نیستند و شاعر کم کم اسیر پر گویی می شود .

 

زندگی می گوید اما باز باید زیست :

مجموعه زندگی می گوید اما باز باید زیست یاد گزاری است منظوم از خاطرات اخوان از زندان و آدم هائی که در زندان دیده . البته به قول خود شاعر این یادگزاره ی ِ منظوم ، شعر به معنای معهودش نیست بلکه نوعی نظم و نظام است که برای خواننده ی ِ رمز آشنا ، دار و ندارش پیداست که چیست . هیچکدام از شعرهای این مجموعه قابل مقایسه با شعرهای دیگر اخوان نیستند و اخوان خود از این موضوع آگاه است و به آن اذعان دارد ولی می خواهد این سبک را هم امتحان کرده باشد که چندان موفق از آب در نمی آید . تنها شعر این مجموعه که با بقیه متفاوت است ، شعر (( هستن)) نام دارد و شاعر در آن با درد و اندوه فراوان از (( هستن)) خود می نالد و آرزو می کند که به شهیدان راه مبارزه در طریق آزادی بپیوندد :

(( ما به هست آلوده ایم ، آری

همچنان هستان ِ هست و بودگان بوده ایم ، ای مرد !

.

.

پاک می دانی کیان بودند ؟

آن کبوتر ها که زد در خونشان پر پر

سربی ِ سرد سپیده دم .))

دوزخ اما سرد

 

دوزخ اما سرد دفترهفتم از دفتر شعر های مهدی اخوان ثالث بنام دوزخ اما سرد برای اولین بار درسال ۱۳۵۷ چاپ ومنتشر شد.این مجموعه شامل شعرهائی در قالب نیمائی ، غزل ، دوبیتی و نوخسروانی است. این دفتر شعراگر چه در مقایسه با دفتر شعر زندگی می گوید اما باز باید زیست از شعرهای بهتری برخوردار است و نوعی تجربه نثر منظوم نیست اما در هیچ کدام از شعرهای این مجموعه اندیشه های سیاسی و اجتماعی اخوان حضوری فعال ندارد بلکه آنچه که اخوان در این شعرها مطرح می کند گروهی از اندیشه های عمومی بدون خاستگاه فکری مشخص است .

در آخرین شعر مجموعه شعر های اخوان شعری آمده است بنام ((مردم ، ای مردم!)) که در آن اخوان همه چیز را ازآن مردم میداند ومی گوید اگر به جائی رسیده به خاطر مردم بوده است.

((مردم ، ای مردم

من اگر جغدم به ویران بوم

یا اگر برسر

سایه از فر هما دارم

هرچه هستم ازشما هستم

هرچه دارم از شما دارم

مردم! ای مردم

من همیشه یادم است این ، یادتان باشد.))

 

تو را ای کهن بوم بر دوست دارم

 

در میان شاعران معاصر هیچ شاعری به اندازه اخوان به سنت های ادبی وفرهنگی وفادار نبود.ازشعرهای ارغنون گرفته تا مجموعه ((تو را ای کهن بوم و بر دوستت دارم))، همگی نشانگراین واقعیت است که اخوان شاعر ایرانی است وایران وفرهنگ وهنر ایران وجه تمام وکمال در شعرهای او جمال بروز یافته است.

اخوان در دهه پنجاه و شصت بعلت اندیشه غیر پویائی که دارد به قواعد وقوالب سنتی روی می آورد.او دراین سالیان آخر عمر خسته وملول است ، شعرهائی هم که می گوید تقریبا همگی از سر نوعی تفنن وسرگرمی است ونه برای کسب اعتبار هنری.

مجموعه تو را ای کهن بوم وبر دوست دارم شامل ۶۲ غزل ،۱۸قصیده،۲۳رباعی،۸۲قطعه،۱۳مثنوی،۱۰دوبیتی ،۱ترکیب بند،دو نو خسروانی و ۴۶ تک بیتی است.شعرهای این مجموعه با تک بیتی ها آغاز می شوند .

تک بیتی هائی که می تواند هر یک مطیع غزلی زیبا باشد مثل:

((هرچه میگویم نر است، این زندگی گوید به دوش!

هرچه می گویم که افتادم زپا،گوید،بکوش!))

 

نویسنده : حمید 

بررسي شعر اخوان از آغاز تا انجام (4)

بررسی شعر اخوان از آغاز تا انجام (۴)

ازین اوستا :اوج هنر شعری ِ اخوان

((ازاین اوستا )) چهارمین دفتر شعری مهدی اخوان ثالث بدون شک باارزشترین یادگار اخوان برای ادبیات فارسی است .

این مجموعه بی شک در بردارنده بهترین اشعار اخوان است که دراواخر دهه سی و اوایل دهه چهل سروده شده اند.

دریافت و نگاه اخوان از زندگی و انسان در این مجموعه تحول می یابد و رنگی دگرگونه می گیرد . خواننده در این مجموعه با تفکری یکدست روبرو می شود که شاعر در لحظه های مختلف ِ زندگی ِ خویش با بیانهای متفاوت آنها را سروده است. به لحاظ ِ زبانی نیز واژه ها در جای درست خود قرار دارند . اولین شعر این مجموعه                             (( منزلی در دوردست)) نام دارد که پرسش فلسفی است . طرح پرسش در این مجموعه شعر یکی از ویژگیهای بارز ِ این مجموعه است . پرسش اخوان از بودن ، چگونه بودن ، و چرا بودن است .

شعر دوم این مجموعه (( کتیبه )) نام دارد که زیباترین شعر اخوان در بیان یاس ِ اجتماعی و فلسفی است که با طنزی تلخ نیز آمیخته است . انسانی که در (( کتیبه )) در برابر طبیعت و تاریخ قرار می گیرد ، می کوشد تا بر تاریخ و طبیعت غلبه یابد اما گویی تمامی ِ تلاشهای او غرق در تکرار است . اخوان در این شعر می خواهد بگوید که انسان در برابر جبر تاریخ و طبیعت قرار دارد و علیرغم کوششهای بسیار همواره مغلوب است . اخوان در ((ازاین اوستا )) فقط در این شعر یاس ِ فلسفی ِ خود را بیان نمی کند بلکه در بسیاری از شعرهای این مجموعه با چنین شناخت و دریافتی از هستی روبرو می شویم .

(( قصه شهر سنگستان )) که شاید یکی از معروفترین شعرهای بلند اخوان باشد ، سومین شعر این مجموعه است . این شعر بر اساس ِ روایت ِ قصه های ایرانی و با تصویر سازی ِ فوق العاده عالی بیان نوشته است بطوریکه از همان آغاز می توانیم داستان را در ذهن خود بصورت تصویری مشاهده کنیم . (( قصه شهر سنگستان )) بر پایه مکالمه شکل می گیرد و مکالمه در این شعر با پرسشهای مکرر ادامه می یابد . دیالوگهای قصه از زبان ِ دو کبوتر بیان می شود . دو کبوتری که از بالای درخت سرو ِ کهنسال کسی را می بینند که در زیر درخت خوابیده است . آنها می خواهند بدانند او کیست . پس از حدث حدث و گمانهای اولیه یکی از دو کبوتر حدس می زند که او بهرام ورجاوند – از نجات بخشان زرتشتی – است که پیش از روز رستاخیز خواهد خاست . تاملات ِ اخوان در آیین ِ زرتشتی در این شعر بخوبی مشهود است . او از زبان کبوتر مردی را که در زیر درخت خوابیده است به ناجی ِ آیین ِ زرتشت مانند می کند که به همراه ِ پهلوانان باستانی مانند  (( گیو )) و (( توس )) و(( گرشاسب)) میخواهد انیران را فروکوبد و درفش ِ کاویانی را بر سراسر ایران برفرازد . این دریافت برگرفته از متون پهلوی است . کبوتر دوم او را به جا می آورد و درمی یابد که او شهریار شهر سنگستان است . شهریاری که دزدان دریایی به شهرش حمله آوردند و او مانند سردار دلیری نعره زد اما پاسخی نشنید .(( دزدان دریایی می توانند نماد ِ استعمار غرب باشند و مراد از حمله دزدان ، کودتای بیست و هشت مرداد و مراد از پهلوانان شکست خورده به احتمال دکتر مصدق است)) .* می توان هر یک از کلمات و اصطلاحات این شعر پر رمز و راز اخوان را تعبیر به چیزی کرد . اما باید بدانیم که هر تاویلی از این شعر فقط یک برداشت از شعری است که می تواند معناهای گوناگونی در خود بیافریند . از زبان کبوتر دوم راه رستگاری شهریار بیان می شود که برداشتی از آیین های زرتشتی است. محمد رضا شفیعی کدکنی می گوید : (( یکی از برجسته ترین خصوصیات شعر اخوان مساله ی ِ گرایش به اساطیر و ویژگیهای زندگی ِ ایرانی است و در یک کلمه خلاصه می کنم : رنگ ایرانی ِ شعر است و این خصوصیت از دو سوی قابل بررسی است : نخست اصل اطلاع از میتولوژی غنی و سرشار ایرانی که بنفسه شعر محض است و تاثر از گذشته ی ِ دیرسال آن ، و دیگر برداشت این مسایل و نوع تلقی ِ آنهاست. و آن همه ستایشی که نثار مزدک و مانی و زرتشت می کند نتیجه همین پیوند روحی است با جهان ِ از دست رفته .))** شهریار پس از انجام همه کارهایی که کبوتر بشارتگوی گفته به نتیجه ای نمی رسد و سر در غار می کند و می گوید :

ـ «. . . غم دل با تو گویم، غار!

بگو آیا مرا دیگر امید رستگاری نیست؟»

صدا نالنده پاسخ داد:

«. . . آری نیست؟»

بند پایانی شعر به زیبایی ِ هر چه تمامتر و رعایت موسیقیایی کلام ، آخرین صدای نومیدانه شهریار است . داستان به پایان رساندن شعر قصه شهر سنگستان بسیار شنیدنی است که اخوان

آن را در کتاب ((مجموعه مقالات۱)) خود به تفصیل شرح داده است . که در این نشانی اینترنتی می توانید کل این مقاله را ببینید :

http://mehdi1307akhavan1369.persianblog.com

شعر ششم این مجموعه(( آنگاه پس ازتندر)) نام دارد که شعر سیاسی است که وضعیت جامعه ومردم را پس ازشکست جنبش ملی روایت می کند.قصه آنگاه پس ازتندر دارای یک معنای ظاهری است که روایت بر اساس آن شکل می گیرد.

از دیگر اشعار ماندگاراخوان باید به شعر نماز اشاره کرد که محل بارز از خود بی خود شدن شاعر است . آنگاه که مست و شوریده سر روبروی معشوقش می استد و برگی نازک از نهال گردو را مهر و شبنم آجین سبز فرش باغ را به جای سجاده انتخاب می کند و قبله را : قبله گو هر سو که خواهی باش . شاعر همه مقدمات را فراهم می کند اما در بهترین بخش شعر پرسشی متناقض نما مطرح می کند :

با تو دارد گفتگو شوریده ی ِ مستی

مستم و دانم که هستم من

ای همه هستی زتو ، آیا تو هم هستی ؟

شعر (( روی جاده ی ِ نمناک )) ، دیگر شعر این مجموعه است که مرثیه ای برای صادق هدایت است و اخوان آن را با بن مایه ی ِ فلسفی و جستجو در هستی شکل می دهد . طرح پرسشهای بی پاسخ درباره حیات و هستی ویژگی عمده این شعر می باشد .

شعرهای آواز چگور، صبوحی، درآن لحظه، پرستار، و نه هیچ نسبت به شعرهای قبلی ازاهمیت کمتری برخورداراند.

ازدیگر شعرهای موفق وزیبای اخوان در این مجموعه می توان به سبز،نوحه،پیوندها وباغ اشاره کرد که هریک از جایگاه والائی در شعرمعاصرفارسی قرار دارند.

 

  نویسنده : حمید

 

بررسي شعر اخوان از آغاز تا انجام (3)

بررسی شعر اخوان از آغاز تا انجام (۳)

آخر شاهنامه :حکایت بی مرگی دقیانوس

آخر شاهنامه سومین مجموعه شعر اخوان در سال ۱۳۳۸منتشر شد این مجموعه شامل ۳۴ شعر است که در چاپ های جدید ۳۳شعر چاپ شده وشعر دوتن رگشاه ازآن حذف شده است.

شعرهای اولین مجموعه را می توان در سه دسته گنجاند:

۱- شعرهای اجتماعی وسیاسی با زبان تمثیلی

۲- شعرهای تغزلی با زبان ساده وپاک ونگاه عمیق به محیط هستی

۳- شعرهای دروصف طبیعت با تصویرهای زیبا

مهدی اخوان ثالث در حرکت رو به جلوی خود در مسیر شعر نو (( آخر شاهنامه )) را با شعرهایی یکدست و خوب ارایه کرده است. در این مجموعه نسبت به مجموعه های قبل شاهد تغییر و تحول در قالب و شکل و معنای ِ شعرهای او هستیم . در این مجموعه اخوان دارای یک استقلال ِ فکری مشخص و بارز است. شعرهای او پختگی ِ بیشتری یافته اند و این پختگی را حتی در غزلهای او می بینیم.

رنگ شعرهای عاشقانه اخوان در(( آخر شاهنامه )) از رنگی دیگر است. او دیگر مانند ارغنونیات از لب و موی و گیسو و معشوقه صحبت نمی کند بلکه با تامل در هستی عشق را در همه اجزای زندگی متجلی می بیند . غزلهای ۱ و ۲ و ۳ و ((دریچه ها)) از مضمون عشق بهره گرفته اند . اخوان در این سالها درک ِ درستی از غزل دارد . مخصوصا ((غزل ۳ )) که یکی از شاهکارهای اخوان در بیان ِ یک عشق ِ پاک و صمیمی است و خواندن چند باره آن انسان را دلزده نمی کند :

((ای تکیه گاه و پناه

زیباترین لحظه های

پرعصمت و پر شکوه

تنهایی و خلوت من.

ای شط شیرین پرشوکت من.

ای با تو من گشته بسیار

درکوچه های نجابت

ظاهر نه بن بست عابر فریبنده ی ِ استجابت

در کوچه های سرور و غم راستینی  که مان بود

در کوچه باغ  گل ساکت نازهایت

در کوچه باغ گل سرخ شرمم

در کوچه های نوازش

در کوچه های چه شبهای بسیار

تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن

در کوچه های مه آلود بس گفت و گو ها

بی هیچ از لذت خواب گفتن

در  کوچه های نجیب  غزلها که  چشم تو می خواند

گهگاه اگر از سخن باز می ماند

افسون پاک منش پیش می راند

ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک

ای شط زیبای پر شوکت من

ای رفته تا دوردستان

آنجا بگو تا کدامین ستاره ست

روشنترین همنشین شب غربت تو ؟

ای همنشین قدیم شب غربت من

ای تکیه گاه و پناه

غمگین ترین لحظه های کنون بی نگاهت تهی مانده از نور

در کوچه باغ گل تیره و تلخ اندوه

در کوچه های چه شبها که اکنون همه کور

آنجا بگو تا کدامین ستاره ست

که شب فروز تو خورشید پاره ست ؟ ))*

 

 

اخوان در باره ی ِ وزن این شعر می گوید : (( اینک نمونه ای از آمیختگی ِ رجز با رمل و متقارب به شیوه ی ِ نیمایی که پس از مستفعلن ِ اول وزن در آمیخته می شود، اما شروع مصرعها همه با مستفعلن است چنانکه من سروده ام

درکوچه های نجابت ( مستفعلن فاعلاتن )

در کوچه های سرور و غم راستینی  که مان بود( مستفعلن فاعلات فعولن فعولن فعولات)

در کوچه باغ  گل ساکت نازهایت( مستفعلن فاعلاتن فعولن فعولن )

در کوچه باغ گل سرخ شرمم (مستفعلن فاعلاتن فعولن)

در اوزانی که اینچنین به هم راه دارند ، کار پایان بندی آسان است زیرا در پایان مصرعها جنس ِ وزن خود دیگر شده است به شرط ِ آنکه در شروع مصرعها راه گم نکنیم . )) **

وجه قالب شعر های مجموعه آخر شاهنامه دارای مضامین اجتماعی وسیاسی است .

او چون گذشته درگیر احساسات ِ خام ِ جوانی است و نه درگیر تبلیغات حزبی و ایدئولوژیکی . در شعرهای اجتماعی ِ این مجموعه مثل(( آخر شاهنامه ))،(( پیغام)) ، ((کاوه یا اسکندر)) ، (( قاصدک)) ، (( گفتگو)) و … شعر (( آخر شاهنامه)) دارای ِ جایگاهی متمایز است و از ارجمندی ِ خاصی برخوردار است . این شعر حماسه ای است در بیان ِ رنج ، درد و شکست و یاس ِ این ملت در دهه سی و شاید هم همین حال !

 

در این شعر ما به راستی موقعیت ایران را با هزاران سال پشتوانه علمی و فرهنگی در برابر جهان می بینیم .(( بار عاطفی (( آخر شاهنامه)) همانا ژرف ترین احساس ِ خوارشدگی است ؛ خوار شدگی ِ اندیشگی ، که حالت دانسته انسان ِ به اصطلاح پیشرفته امروز در برابر سرنوشت جهانی ِ خویش است، بلکه خوار شدگی ِ عاطفی که حالت شاعرانه انسان ِ به اصطلاح واپس مانده ی ِ – یا وا پس نگه داشته شده ی ِ امروزی در برابر انسان به اصطلاح پیشرفته ی ِ امروزین است .))* اخوان در آخر شاهنامه علیه این حقارت ملت عصیان می کند و فریاد بر می آورد که چرا انسان ِ امروز ِ ما در برابر این کج آیین قرن دیوانه خوار شده است . اخوان در این شعر می خواهد در برابر این شکست به گذشته رجوع کند . در واقع بازگشت به گذشته پر افتخار نوعی اسطوره ی ِ نجات برای شاعر است. (( آخر شاهنامه)) در زبان نیز نوعی سبک ِ نو خراسانی پدید می آورد یعنی زبان ِ امروز را به نوعی با زبان ِ شعر خراسان ِ دیروز پیوند می زند . زبان ِ شعر     تازه ای که اخوان در این قطعه ها آفریده در شعر دیگران سابقه نداشته است . در این شعر کلمات و ترکیبات به درستی در جای ِ خود نشسته اند و از مجموع اینها زبانی به وجود آمده که موقعیت زندگی ِ امروز را بخوبی روایت می کند :

((بر به کشتیهای ِ خشم ِ بادبان از خون ،

ما ، برای ِ فتح سوی ِ پایتخت ِ قرن می آییم .

تا که هیچستان ِ نُه توی ِ فراخ ِ این بی غبار آلود ِ بی غم را

با چکاچاک ِ مهیب ِ تیغهامان ، تیز

غرّش ِ زَهره دران ِ کوسهامان، سهم

پرّش ِ خارا شکاف ِ تیرهامان ، تند ؛

نیک بگشاییم.)) **

دیگر شعر اجتماعی این مجموعه که ارزش والایی دارد شعر (( میراث )) است :

پوستینی کهنه دارم من

یادگاری ژنده پیر از روزگارانی غبار آلود

سالخوردی جاودان مانند

مانده میراث از نیاکانم مرا ، این روزگار آلود

اخوان در این شعر به زبان تمثیلی علیه وضعیت موجود اعتراض و عصیان می کند . پوستین ِ کهنه ی ِ او تمثیلی از مجموعه ی ِ فرهنگ و تلاش معنوی ِ نیاکان اوست که دست به دست گشته است و به دست او رسیده است . در شعر میراث صمیمیتی وجود دارد که شاید کمتر بتوان در شعرهای دیگر آن را یافت . تعلق ذاتی ِ اخوان به سنت فرهنگی ِ ایران به خوبی در این شعر پیداست . او درد ِ ایرانی بودن دارد و دلش برای ِ ایران و ایرانی   می تپد.

درشعر قاصدک که آخرین شعر این مجموعه است شاعر باقلبی شکسته به صورت تمثیلی با قاصدک صحبت می کندو به او می گوید که گردبام ودراو نگردد چون منتظر خبری نیست و ازهمه جا نا امید است :

((انتظار خبری نیست مرا

نه ز یاری نه ز دیّار و دیاری – باری ،

برو آنجا که بوَد چشمی و گوشی با کس،

برو انجا که تو را منتظرند.

قاصدک!

در دل من همه کورند و کَرَند.))

نویسنده : حمید

بررسي شعر اخوان از آغاز تا انجام (2)

بررسی شعر اخوان از آغاز تا انجام (۲)

زمستان : بهاری در شعر نو پارسی
گرایش جدی اخوان به قالب نو نیمایی به طور دقیق با دفتر شعر (( زمستان )) آغاز می شود . اخوان با شعرهای دفتر زمستان کم کم شیوه خاص خود در شعر سرایی را   می یابد. او در مقدمه زمستان نوشته است : (( من کوشیده ام از راه میان بری از خراسان به مازندران بروم . از خراسان دیروز به مازندران امروز ، اما همچنانکه نخواسته ام یک زائر بیخیال دخیل بند ِ روستایی بمانم که چیزی جز گنبد زرینه پوش و کهنه پاره هایی که می خواهد دخیل ببندد نمی بیند . نیز نمی خواهم در ابهام و تیرگی و آبکندها و فراز و فرودهای ِ جنگلی تاریک گم شوم . )) **

و در ادامه می گوید :

(( من می کوشم که بتوانم اعصاب و رگهای سالم و درست ِ زبانی پاکیزه و متداول را – که همه تار و پود استوارش از روزگاران مرده ی ِ گذشته است ، به خون و احساس و تپش امروز ، تا آنجا که می توانم این وساطت و پزشکی را از عهده بر آیم ، پیوند بزنم ، کوشش ِ من در این راه است که رفته رفته دست و پای ِ احساس و فکرم را از کند و زنجیرهای فن آسوده کنم … و این کوشش را پس از ارغنون همچنان دنبال گرفته ام .)) *

مزامین شعر های دفتر زمستان به لحاظ تاریخی به ۲ دسته تقسیم می شود : دسته اول شعر هایی است که تا قبل از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سروده شده و دسته دوم که قصه دردمندی و نا امیدی اخوان است مربوط به سالهای پس از ۱۳۳۲ است .

از این رو در شعر های سالهای ۱۳۳۰و ۱۳۳۱ ما همچنان میل به مبارزه ، ازادی خواهی و عصیان علیه نا برابری ها را شاهد هستیم . اشعار (( نغمه هم درد )) و
(( ارمغان فرشته )) و(( خفته ))

در سالهای قبل از ۱۳۳۰ سروده شده اند .

اشعار(( بی سنگر)) وشعر(( سترون)) و(( نظاره )) و((به مهتابی که برگورستان می تابید)) و(( سه شب )) را اخوان قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ سروده که از بین آنها شعر  (( سترون)) در قالب نو نیمایی است .

(( سترون)) شعری تمثیلی است درباره گروه تشنگان که در انتظار آمدن باران هستند .سترون از همه قواعد شعر نیمایی پیروی نمی کند و نمی توان آن را نمونه موفق یک شعر نیمایی دانست اما بیانگر ورود اخوان به دنیای شعر نو است .

درمجموعه زمستان تنها شعری که در آذرماه سال ۱۳۳۲ سروده شده شعر((سگها وگرگها)) است که حکایتی تمثیل از افراد جامعه است که برخی سگ صفتانه برای تکه استخوانی دم می جنبانند وعده دیگری با وجود همین مشکلات زندگی آزاده زندگی می کنند وزیر زور اربابان نمی روند.

شعرهای ۱۳۳۳که در زمستان آمده عبارتند از:((درمکیده))،((هرجا دلم نخواهد))،((فراموش))،((فریاد))،((اندوه))،((مشعل خاموش))،

((برای دخترکم لاله وآقای نیما))که این آخرین درچاپ اول برای دخترکم لاله وآقای نیما بوده است که شاعر بعد ها آنرا تغییر داده . فریاد،فراموش،اندوه، قدم های جدی اخوان درشعرنو است که هم ازنظرزمانی وشکل بیان ومعنی به شعر نیما بسیار نزدیک است.

درواقع اخوان بعد از ۱۳۳۲ به زبان تمثیلی روی می آورد زبانی که باعث ماندگاری اشعار او شد.مثلا شعر فریاد او در سال ۱۳۳۳ در زندان سروده شده است .

مثلا شعرهای فریاد او درسال ۱۳۳۳سروده شده است همین خصوصیات را دارد. او دراین شعر کشورش را مانند خانه اش تصور می کند که پس از شکست آتش گرفته است .شعر های سال ۱۳۳۴رزمستان شامل چندین شعر مانند: ((لحظه))،((جرقه))،((بیمار))،((فسانه))،((قصه هائی ازشب))،((مرداب))،((روشنی))،((گرگها))،((زمستان)) که ازمیان آنها بی شک شعر زمستان در اوج است.

درسال ۱۳۳۵این مجموعه برای اولین بار چاپ شد ،زمستان ،سرود ملی شکست خوردگان ۲۸ مرداد ۱۳۳۲شد وهمگان از این شعر استقبال کردند.ازمهمترین وزیباترین شعرهای مجموعه زمستان می توان به چهار شعر لحظه دیدار ،آواز کرک ،چاووشی و باغ من اشاره کرد.

نویسنده : حمید

بررسي شعر اخوان از آغاز تا انجام (1)

بررسی شعر اخوان از آغاز تا انجام (۱)

ارغنون

ارغنون اولین تجربه اخوان در شاعری است که همگی به طرز کهن سروده شده اند ارغنون که هم اکنون در دسترس است شامل ۸۵ غزل ، ۱۳ قصیده ،۴۲ قطعه ،          ۷ رباعی ،۵ مثنوی و ۲ ترکیب بند است .

تجربه ۵ ساله شاعری او در اولین مجموعه شعریه او گرچه هنر فوق العاده از خود بروز نداد اما توانست در قالب های کهن بخصوص قصیده چندین شعر ارزشمند در ان سالها به جا گذارد .

قصیده هایی (( عصیان )) (( خطبه اردیبهشت )) ((و شب )) اگرچه به تقلید سبک خراسانی سروده شده اند اما نشان میدهند که اخوان با ظرایف و دقایق زمان شعر گذشته بسیار اشناست و او در همان قالب کلاسیک توانسته ادعاهایی داشته باشد . با اینکه اخوان در ارغنون از لحاظ شکل شعری به استقلال نرسیده بود ولی تعداد زیادی از اشعار این مجموعه متاثر از محیط زمانه است و این نشان می دهد که اخوان همواره شاعری اهل زمانه بود . ارغنون نشان می دهد که اخوان متون کلاسیک زبان فارسی را به خوبی خوانده و دریافت درستی از آنها به دست آورده است . ارغنون نمایاگر اندیشه های عاطفی ، انتقادی و اجتماعی ِ اخوان است .

آغاز خروج آهسته اخوان از قالب های سنتی را باید در شعر های (( نغمه درد ))، (( خفته ))، (( ارمغان بهشت )) که در قالب چهار پاره سروده شده است و شعر ((یار)) که چهارپاره ای بود که در آخر هر چهار مصراع ، مصراعی اضافه می آمد که با چهار پاره قبل هم هم قافیه نبود جستجو کرد . اما بعدها اخوان این شعر را در ابتدای مجموعه شعر زمستان گنجاند . اخوان در ارغنون علیرغم تلاشی که کرد راه تازه ای در شعر نگشود . نگاه شاعر به عالم و آدم نگاهی سنتی و گاه تقلیدی است . اما آن مجموعه امروز سیر تحول شعری ِ او را به خوبی برای ما ترسیم می کند .

سیر شاعری اخوان با ارغنون اغاز می شود و با (( ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم)) پایان می گیرد و بدین ترتیب شیفتگی ِ او به ادب کلاسیک تا پایان عمر با او باقی می ماند. به قولی فعالیت اخوان بعنوان سراینده شعر نو جمله معترضه مطوّلی است که در میان این دو هلال قرار می گیرد یعنی آغاز و انجام شاعری اخوان پیوندی تنگاتنگ با قواعد سنت شعر زبان فارسی دارد . خود می گوید : (( و اما مورد آنچه که در ارغنون آمده است ؛ از پاره ای امور گذشته و قطع نظر از برخی قطعات ایام نوجوانی… حتی آن قطعات ِ این دیوان که به قول ِ قائلانی احیانا اندکی نزدیک به هنجار و اسلوب پرداخته آمده است و پر دور از اقالیم ِ آشنای ِ قدیم نیفتاده ، نیز تازه حسابشان نزد من حسابی دیگر است . می خواهم بگویم باز هم یک تکه از (( نماز )) و (( آخر شاهنامه )) و (( پیوندها و باغ )) و چه و چه ها را از امثال آن کارهای دور از اسلوب و هنجار آشنای قدیم را نمی دهم به ده تا قصیده ی ِ (( خطبه اردیبهشت )) و (( عصیان )) و (( نظام دهر )) و نظایر آن که در ارغنون کمابیش پیدا می شود کرد . هر چند گفتن (( خطبه اردیبهشت )) و نظایر آن از ارغنونیات که من در حدود هجده – بیست سالگی گفته ام کار هر کس ِکس نباشد .))

 

نویسنده : الهام

اخوان را بيشتر بشناسيم- قسمت ششم

اخوان را بیشتر بشناسیم- قسمت ششم

اخوان در سال ۱۳۴۴ برای دومین بار زندانی شد ولی اینبار نه به جرم سیاسی بلکه بخاطر یک شکایت از او و کوتاه نیامدن او . اینبار اخوان ۶ ماه در زندان ماند. در این مدت به ازای تصحیح یک کتاب از سوی بنیاد فرهنگی ایران خانواده اش را از وضعیت بسیار وخیم مادی نجات می دهد . او در زندان مجموعه شعر
(( در حیات کوچک پاییز در زندان )) را می سراید که نسبت به کارهای قبلی او مجموعه چندان موفقی نیست . بهترین اشعار این مجموعه خوان هشتم ، آدمک و دستهای خان امیر است و بقیه شعرهای متوسطی هستند . در سال ۱۳۴۸ اخوان از سوی تلویزیون آبادان به کار دعوت شد و تا سال ۱۳۵۳ در تلویزیون آبادان فعالیت کرد . مجموعه                   (( سواحلی و خوزیات)) که در سال ۱۳۸۲ که پس از مرگ اخوان چاپ و منتشر شد شامل اشعاری است که اخوان در سالهای حضورش در جنوب سروده است. اخوان این شعرها را در زمانی گفته که فناوری شعرش بطور طبیعی و مثل هر شاعر بلند مرتبه دیگری به اوج رسیده است . حالا دیگر زبان شعرش به راه هموار و استوار خود افتاده است . در سال ۱۳۵۳ دختر بزرگ اخوان ، لاله، در سد کرج غرق می شود و اخوان دیگر نمی تواند در آبادان بماند و به تهران باز می گردد . اگر بخواهیم عللی برای نا امیدی اخوان در شعرهایش بجوئیم شای زندگی اجتماعی – شخصی او گواه بارزی براین ناامیدی باشد. او بیش از شاعر دیگری در زندگی شخصی با شکست روبرو شد .فقر مادی ازطرفی وزندان رفتن ازطرف دیگر ومرگ فرزندش ضربات سنگینی بر روح او وارد می کند. او پس از بازگشت از آبادان برای مدتی در تلویزیون ملی تهران مشغول به کار میشود و دردانشگاه شعر سامانیان ومشروطیت به بعد را تدریس می کند.پس ازانقلاب او مدت کمی دردانشگاه تدریس کرد وبرای همیشه ازکار تدریس کناره گیری کرد .او دراین سالها کتابهای درخت پیر و جنگل، بدعت ها وبدایع نیما یوشیج ، دوزخ اما سرد ، مرد جن زده،           زندگی می گوید اما باز باید زیست، ترا ای کهن بوم بر دوست دارم را منتشرکرد.ضمن آنکه کتاب(( نقیضه ونقیضه سازان)) او پس ازمرگش و به همت زرتشت پسرش چاپ ومنتشرشد.

درسال ۱۳۵۸او مدتی درسازمان انتشارات وآموزش انقلاب اسلامی ایران فعالیت کرد ولی این فعالیت دیری نپائید.پس ازکناره گیری ازانتشارات انقلاب اسلامی اخوان تقریبا خانه نشین شد وروزگار او به سختی می گذشت. او در مقدمه (( ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم )) دردمندانه چنین نوشته است : (( چون بی هیچ رو دربایستی و شرمندگی می گویم که در این اواخر چند، شش هفت هشت سالی است که زندگی من از رهگذر محبت اینگونه دوستان می گذرد ، همه درآمدهای من قطع شده است من مانده بودم و قناعت به درآمد کتابهایم که به لطف و عنایت و محبت خضراتی که نام نامبرده شناخته اند دارد روز به روز فشرده و فشرده تر ، کمتر و کوتاه تر می شود به قول معروف : آب می رود . ))* زندگی اخوان درسالهای پس ازانقلاب بیشتر درخلوت می گذشت نه حادثه مهمی درزندگی اواتفاق افتاد ونه شعر خارق العاده ای سروده شد . بلکه مهمترین رویداد فرهنگی ، سفر او به چند کشور اروپائی برای شعر خوانی بود. او درسال پایان عمر خود ازطرف خانه فرهنگ معاصرآلمان دعوت شد. پس ازآن به دعوت ابراهیم گلستان که پس ازمرگ فروغ فرخ زاد به انگلستان رفت ودر آنجا ماندگار شد . البته آکسفورد و دانشگاه لندن از او دعوت کرده بودند. وبعد به دانمارک وسوئد ونروژ ودر آخر فرانسه رفت . اخوان درتاریخ ۲۹تیر ۱۳۶۹به ایران بازگشت وپس ازمدتی در همان سال یعنی در ساعت ۳۰/۱۰شب یکشنبه چهارم شهریور در بیمارستان مهر، بودن و سرودن را بدرود گفت وبااین کهن بوم و بر وداع کرد. دکتر شفیعی کدکنی دوست همیشگی او در مصاحبه ای با رادیو بی بی سی بلافاصله پس از مرگ اخوان گفته بود : (( آقای اخوان بنظر من یکی از آن نوادری است که در تاریخ فرهنگ هر ملتی بندرت در هر قرنی یکی دو تا پیدا می شود که مظهر تجدد واقعی و حفظ سنت و جوانب درخشان سنت آن ملت هستند … او بزرگترین کیمیاگر زبان فارسی بود ، کسی که با کلمات فارسی طلا درست می کرد . سکه می زد . سکه هایی که بدون تردید تا زبان فارسی هست این سکه ها رواج دارد . هیچگاه از یاد و حافظه دوستداران شعر فارسی غالب این شاهکارها نخواهد رفت ))

سرانجام مهدی اخوان ثالث هشت روز پس ازمرگش در باغ شهر توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد روحش گرامی باد.

نویسنده : حمید

اخوان را بيشتر بشناسيم- قسمت پنجم

اخوان را بیشتر بشناسیم- قسمت پنجم

اخوان در سال ۱۳۳۲ از طرف نظام به خدمت فراخوانده شد اما پس از ۱۵ روز خدمت با نوشتن برای مؤید ثابتی که با وزیر جنگ وقت آشنایی داشت نوشت و بطور موقت از خدمت معاف شد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ اخوان که جزو حذب توده بود دستگیر و روانه زندان شد . ولی چون جرم سنگینی نداشت می توانست با نوشتن تعهد نامه از زندان خارج شود ولی او از این کار امتناع کرد و چندین ماه در زندان ماند .او در شعر
(( نادر یا اسکندر )) لحظه ای را تصویر می کند که مادرش به دیدار او می آید و از او می خواهد که با امضای تعهد نامه از زندان آزاد شود ولی او نمی پذیرد :

 

((آخر انگشتی کند چون خامه ای ،

دست دیگر را بسان نامه ای.

 

گویدم: ((بنویس و راحت شو-)) به رمز،

((– تو عجب دیوانه و خود کامه ای.))

 

من سری بالا زنم چون ماکیان

از پس نوشیدن هر جرعه آب .

مادرم جُنبانَد از افسوس سر،

هر چه از آن گوید، این بیند جواب.))

 

سرانجام او با وساطت دیگران و با نوشتن شعری توانست از زندان آزاد شود و پس از آن تا آخر عمر هیچگاه برای حزب و دسته خاصی فعالیت نکرد و از کارهای روزمره سیاسی         کناره گیری کرد و توجه خود را به افزایش غنای ادبی و فرهنگی خود کرد و در این سالها همواره با دوست جوانش حسین رازی جنگ هنر و ادب را منتشر کرد. او پس از شماره دوم جنگ ادب و هنر ، مجموعه دوم شعرش را با نام (( زمستان)) منتشر کرد. انتشار زمستان آغاز جدیدی در عرصه فرهنگ و هنر آن زمان بود.شعر زمستان که بعدها معروفترین شعر اخوان شد در آن زمان دست به دست گشت و سینه به سینه نقل شد تا جاییکه به اعتقاد برخی از ناقدان ادبی این شعر سرود ملی مردم ایران شد. پس از انتشار این مجموعه اخوان در بین اهل فکر و فرهنگ نامدار شد و خاص و عام او را شناختند.

((سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند ،

که ره تاریک و لغزان است

و گر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون ؛

.

.

مسیحای جوانمرد من !

ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین !

هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی

دمت گرم و سرت خوش باد !

سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای !

.

.

هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان

نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ، درختان اسکلتهای بلور آجین،

زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهر و ماه ،

زمستان ست . ))

پس از نشر ((زمستان)) او با ابراهیم گلستان آشنا شد که آشنایی با گلستان سرآغاز دوره جدیدی از زندگانی او بود. گلستان او را در شرکت فیلمسازی خودش برای نظارت ضبط صدا و دوبله کردن گفتار فیلمهای مستند و رسیدگی به متن دعوت به کار کرد . ((زمستان )) و ((ارغنون)) تجدید چاپ شده بودند و چند شعر از ((آخر شاهنامه)) در مطبوعات چاپ شده بود. اخوان در سال ۱۳۳۸ مجموعه ((آخر شاهنامه)) را با هزینه شخصی خود و با کمک ابراهیم گلستان منتشر کرد . (( آخر شاهنامه)) حاوی برخی از بهترین اشعار اخوان است. شعرهایی چون (( مرداب)) ، ((غزل ۳ )) ، ((آخر شاهنامه))،(( میراث)) ، ((قاصدک)) و چند شعر دیگر .

بعد از اتمام کار با استودیو گلستان اخوان به دعوت ایرج گرگین رییس برنامه دوم رادیو به رادیو دعوت شد تا مسولیت مستقیم برنامه های ادبی را بر عهده گیرد . در این دوره مسولیت چند برنامه ادبی رادیو بر عهده او بود. او تا سال ۱۳۴۴ با خیالی آسوده و فکری نسبتا راحت در رادیو فعالیت کرد چون هم می توانست به خانواده اش برسد و هم حرف دلش را به مخاطبان شعرش برساند . در این دوره اخوان ماندگار ترین اشعارش را سرود و آنها را تحت عنوان (( از این ا‏وستا)) چاپ و منتشر کرد . قصه شهر سنگستان ، کتیبه ، مرد و مرکب ، نماز ، سبز، ناگه غروب کدامین ستاره و غیره برخی از معروفترین اشعار این دفتر شعر هستند .

نویسنده : حمید

اخوان را بيشتر بشناسيم- قسمت چهارم

اخوان را بیشتر بشناسیم- قسمت چهارم

اخوان کار مطبوعاتی خودرا ازسال ۱۳۲۴درمشهد آغاز کرد و کم کم جذب حزب توده می شود و پایش به سیاست هم باز میشود. فعالیت سیاسی اخوان تا سال ۱۳۳۲ و ۱۳۳۳ در تهران ادامه می یابد. در سال ۱۳۲۶ اخوان مشهد را به قصد تهران ترک می کند. افت وخیزهی زندگی اخوان درمشهد چه به لحاظ اجتماعی وادبی و چه فرهنگی وسیاسی همگی مقدمه ای یرای دوران بعدی زندگی او میباشند. به طور کلی عام وآدم پس از ورود به تهران معنای دیگر گونه می یابند و قطعا نوع نگاه اخوان به کل جهان وانسانها تغییر می کند ونگاه ژرف تر و بینش عمیق تر او چه در شعر وچه در گفتار ونوشته های دوره بعدی به خوبی نمایان است. زندگی اخوان درمجموع در دوره پر تلاطمی از حرکت های سیاسی و اجتماعی گذشت است ، از این رو شعر اخوان ما را با دوره ای ازتاریخ آشنا می کند. تاریخی که اخوان روایت گر آن است .

او در تهران جذب جنبش های سیاسی میشود تا بدین طریق حقانیت و عدالت را در جهان یا حداقل در ایران بر قرار کند و در این راه چون اندیشه فردی او موفق نیست به کلی مایوسانه به عالم وآدم می نگرد. یاس او قبل ازآنکه رنگ فلسفی به خود بگیرد بیشتر سیاسی است .اخوان پس ازورود به تهران به عنوان آموزگار در ورامین مشغول به

کارشد.آموزگاری در آن زمان برای او شغل مناسبی بود ومی توانست همراه دوست صمیمی اش رضا مرزبان شب ها بعد ازفارغ شدن ازتبریز باهم به مقوله شعر بپردازند.

اخوان بعد ازسال ۱۳۳۰ علاوه بر تدریس در وزارت آموزش وپرورش با مطبوعات تهران همکاری تنگاتنگی داشت ،بسیاری از نوشته ها وشعر های او در روزنامه ها ومجلات ماهانه آن روز وجود دارد. اخوان ذاتا شاعر به دنیا آمد وبا توجه به خصوصیات اخلاقی و رفتاری که ازاو سراغ داریم جز نام شاعری هیچ نام دیگری در خور او نیست . او شاعری به تمام وکمال معنی بود .

اخوان درسال ۱۳۲۹ با ایران ( خدیجه) اخوان ثالث دختر عمویش ازدواج کرد و درسال ۱۳۳۱ زندگی مشترکش را با ایران خانم شروع کرد. ایران گرچه در زندگی ادبی او نقش نداشت ولی حضور او همه جا احساس می شود. اخوان بعد از ازدواج همچنان بافکر مجردانه زیست و کمتر پایبند اصول رسوم زندگی خانوادگی بود. او بعد ازمدتی ازوزارت آموزش وپرورش بیرون آمد چون هیچگاه انضباط پذیر نبود ونمی توانست خود را در حدود مشخص کاری خلاصه کند .

اخوان پس ازکناره گیری ازتدریس به مطبوعات روی آورد و با نوشتن در مطبوعات امرار معاش         میکرد. اخوان درسال ۱۳۳۰ شمسی اولین مجموعه شعرش را با نام ارغنون چاپ ومنتشر می کند . با چاپ ارغنون اخوان توانست جای تازه ای برای خود در بین اهل ادب باز کند .

ارغنون حاوی شعرهایی در قالب کهن مانند غزل ، قصیده ، رباعی و …. است .

اگرچه ارغنون حاوی اندیشه های بزرگ و ارجمند نیست اما به عنوان اولین تجربه شاعر نشان از قوت و قدرت زبانی و بیانی شاعر دارد . برخی از اشعار ارغنون حال و هوایی اجتماعی و سیاسی دارد . او در ان زمان بدنبال راهکاری می گردد تا مردم و جامعه اش را از ظلم موجود رهایی بخشد.

می گوید :

((بی انقلاب مشکل ما حل نمی شود

وین وحی بی مجاهده منزل نمی شود

از دزدی است و راه حرام ،آنچه هست و نیست

پول حلال کاخ مجلل نمی شود

من تشنه حقیقت محضم،بگو امید

بی انقلاب مشکل ما حل نمی شود))

ارغنون در سال های بعد با تجدید نظر اخوان همراه با حذف و اضافاتی منتشر شد.

بعضی از اشعاری که از ارزش ادبی مهمی برخوردار نبود از این مجموعه حذف شد و اشعاری که اخوان تا سال ۱۳۴۶ در قالب قدمایی سروده بود در این مجموعه آمده است .

در مقدمه سال ۱۳۴۸ بر کتاب ارغنون می نویسد : (( بسیاری از قطعات ارغنون ایام   نوجوانی وغزل گویی و ابتدای هوای شعر و شاعری است . بسیاری دیگر هم – خاصّه قطعه ی ِ اخوانیات – برای من غالبا جنبه عاطفی و ایفای وظیفه انسانی دارد یا نامه منظومی است یا کلمه ی ِ شکر و شکایتی ، یا کلمه تمجید و ستایش استادی و شاعری است یا کلمه ی ِ سلام و درودیست یا مساله ای یا مشکلی از زندگی خودم یا دیگری را می خواسته بگشاید و نگشوده ، به هر حال نیازی را بر آورده ، حتی در حدّ تفنن که چشم اندازی وسیع از منازل زندگیست و از این قبیل و من هنوز یحتمل گاهی از این گونه تفننات دارم و احیانا شاید خواهم داشت .))

 

نویسنده : حمید 

اخوان را بيشتر بشناسيم- قسمت سوم

اخوان را بیشتر بشناسیم- قسمت سوم

تجربه های شعری اخوان با گذشت زمان، عمیقتر می شد،او هر روز و هر ماه با سرایش شعرهای جدید و قرائت آن در بین صاحبنظران و اهل فن زمینه های رشد و تعالی خود را فراهم کرد.در ابتدای جوانی با قرائت شعر خویش در انجمن های ادبی و چاپ در مطبوعات آن زمان توانست جایی در عرصه هنر آن روزگار برای خود دست و پا کند و خود را بعنوان شاعر جوان به شاعران کهنسال معرفی کند. در اسفند ۱۳۲۵ در غزلی با مطلع :

برده دل از کف من آن خط و خالی که تراست

بارک الله بدین طرفه جمالی که تراست

در پایان غزل شعر خود را سِحر حلال تلقی می کند :

انبیا فخر به معجز نفروشند امید                گر ببندد چنین سِحر حلالی که تراست

گرچه شعر خود را سِحر حلال دانستن و آن هم در ۱۸ سالگی کمی مبالغه آمیز بنظر

 

می رسد اما ناگفته نداند که غزلیات او در زمان خود از ارزش زیادی برخوردار بود و بسیاری از شاعران غبطه سرودن چنین غزلیاتی را داشتند.البته خود او در مقدمه ((ارغنون)) به این بیت اشاره می کند و می گوید که وقتی پس از سالها به این بیت نگاه می کردم خودمان از خودمان کلی خنده مان گرفت.او حق داشت که سالیان بعد پس از سرودن شعرهای زنده و مانایی چون ((قصه شهر سنگستان)) و ((کتیبه)) و
(( مرد و مرکب)) و … بگوید : (( من نمی دانم هفت هشت بیت غزل کذایی سر هم کردن چه سحرومعجزی می تواند باشد که من و امثال من می گفتیم و هنوز هم می گویند .))*

او کم کم سر از انجمن ادبی خراسان در آورد و با بزرگان شعر آن روزگار از نزدیک آشنا شد . خوبی این انجمنها در این بود که شاعران جوان می توانستند اشعار خود را بین اهل نظر عرضه کنند تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد . انجمن ادبی خراسان سکوی پرش اخوان بود . او از این طریق توانست واقعیت شعر خویش را در آغاز جوانی به همه اهل شعر بنمایاند . در همین انجمن استاد کهنسالی بنام نصرت منشی باشی به او تخلص ((امید)) داد . اخوان گر چه با سرودن غلیات و قصاید خویش شاعر بزرگی شد اما باید باور کنیم که او ذاتا شاعر بود و حتی اگر با نیما آشنا نمی شد و یا این تحول در شعر ما صورت نمی گرفت اخوان در غزل و قصیده از سرامدان روزگار می شد .

آشنایی با نیما مسیر شعر سرایی اورا عوض کرد و او را تا بدانجا برد که توانست پایه گذار سبکی جدید در شعر نیمایی باشد . شعری که با بهره گیری از شعر شاعران گذشته با زبانی روایی در قالبی نو از بزرگترین مسایل انسانی و جهانی سخن به میان آورد. اخوان با یافتن زبانی مستقل و محکم توانست اندیشه های تازه خودرادر قالب شعر بریزد. غزل های ۱۸ سالگی او گرچه نشان از بی تجربگی دارد اما همین سیاه مشق ها ضمینه را برای پیدائی برترین شعر های معاصر فراهم آورد. او از ابتدای جوانی وآغاز شاعری در جستجوی راه تازه ایست در غزلی به سال ۱۳۲۸ می گوید:

امید! دل ننوازد غزل به طرز کهن

به فکر باش که آهنگ تازه سازکنی

 

 

شعرهای آغازین اخوان شعر های تازه ای هستند که سرشار از شور جوانی اند. ما گاهی سایه هائی حضور شاعران دیگر را در شعر های آغازین اخوان حس می کنیم. خود       می گوید : (( من چندین سرمشق برای خودم می توانستم داشته باشم ، غیر از گذشتگان ، در عصر خودمان ، نزدیک به عصر خودمان کی بود ؟ ایرج بود ، بهار بود ، اینها که چهره ای بودند در خط خودشان ، هر یک در عالم خودشان ، ایرج یک چهره بود ، بهار یک چهره بود ، شهریار یک چهره بود . چون انس داشتم با عماد ، عماد یک چهره بود . این بود که آغاز کار من یک جایش ایرج بود . یک جایش شهریار بود و همینطور یکی – دو نفر هم بودند اما گرایش آخری ِ من به نیما بود چرا ؟ برای اینکه با این شکل دیدن بهتر می توانم حرف بزنم … ))

 

نویسنده : حمید

اخوان را بيشتر بشناسيم- قسمت دوم

اخوان را بیشتر بشناسیم- قسمت دوم

زندگی کودکی ونوجوانی اخوان با هنر موسیقی وشاعری آمیخته است ، او چندان شیفته نواختن تار است که در خلوت می کوشد تا به نیازهای درونی خویش پاسخ گوید واین نیاز همیشه همراه او بود وهمواره دل و جان خود را با نواختن تار آرامش می داد. اما پدرش علی آقا تصور میکرد که صدای تار همان صدای شیطان است اما اخوان سعی می کند پدر را قانع کند موسیقی هنر است و ازپدر میخواهد که این موهبت را از او نگیرد. اما پدر مانند همه پدران سنتی میکوشد تا فرزندش در راهی گام بردارد که زندگی آینده او تامین شود وبه همین خاطروبه خاطر به پدر مهدی کم کم ساز را کنار گذاشت ولی شور وشیدائی او خاموش نشد و تجلی آنرا در شاعری او می دید. اخوان دوران تحصیل ابتدائی و دبیرستان را در مشهد گذراند. آشنائی او با شعر وشاعری به همان سالها برمی گردد. در آن روزگار او دفترچه ای برای خود فراهم کرده بود وهرآنچه ازشعر روزگارش وقبل ازآن به پسند ذوقش می آمد را درآن یادداشت می کرد. اما شور شاعری که در او وجود داشت باعث می شد که شعر را تماما نپذیرد و برای قسمتی از شعر ساعتها با خود کلنجار برود که چرا چنین است . خودش می گوید : (( دفترچه ای داشتم و شعرهایی از این و آن یادداشت می کردم . بعد حس کردم اینها درست آن چیزهایی نیست که من می خواهم بگویم ؛ مثلا سعدی می گفت :

دل پیش تو و دیده بجای دگرستم

تا خصم نداند که تو را می نگرستم

یک تکه اش با من بود اما تکه ی ِ دیگرش حرف من نبود . اصلا بیت بعدی چیز دیگری بود . پیش خودم در همان حال بچگی ، دیدم آدم نمی تواند حرف خودش را از زبان دیگران بگوید مثل لالها و گنگها و یک کلام از این یک کلام از آن ، شروع کردم حالی کردن به کسی که مثلا مخاطب من بود و بعد اصلا خودم مخاطب خودم شدم . یعنی افتادم به خط شعر و این دنیای معنوی را برای خودم کشف کردم . ))  سرمشق اولیه او اشعار شعرای بزرگ ایران زمین بود . پدرش در منزل همیشه شاهنامه و گلستان و دیوان حافظ می خواند و مهدی از این کتابها بهره فراوان گرفت . بغیر از اینها اشعار کتابهای درسی و مجلات هم منابعی برای او بودند که روح تشنه او را سیراب کنند. اولین معلمی که مشکلات او را در زمینه شعر پاسخ می گفت پرویز کاویان جهرمی بود که او را کم کم با خط شعر بطور جدی آشنا کرد.اما شاید بزرگترین مشو‎ق او در ادامه هنر شاعری مرحوم پدرش بود.علیرغم اینکه پدر او چندان به این بازیها وقعی نمی نهاد‏،می کوشید پسر را به عرصه زندگی بکشاند به گونه ای که مانند همه مردان دیگر زندگی خود را بگذراند.اما با این حال مهدی در دوران اولیه شاعری خویش از پدر هدیه خوبی می گیرد و همین امر زمینه را برای ادامه فعالیت جدی او در این هنر فراهم می کند.چون جایزه پدر برای او این بود که اجازه داشت از کتابفروشی محل ماهی چند کتاب بخرد. به این ترتیب اخوان با حمایت پدرش با گنجینه ای از اشعار و تذکره های فارسی آشنا شد و توانست بر شعر فارسی از آغاز تا زمان خود اشراف یابد و این اشراف را در شعرهای اولیه او هم از لحاظ زبانی و هم معنی و محتوا و هم چگونگی بیان می بینیم

 

  نویسنده : حمید