دو خانه ی خدا ی(ظاهری یا راستین)-خط سوم-آ-145

دو خانه ی خدا ی(ظاهری یا راستین)-خط سوم-آ-۱۴۵

بایزید بسطامی به حج می رفت . و او را عادت بود که در هر شهری که در آمدی ، نخست ، دیدار بزرگان کردی آنگه کار دیگر.

بایزید ، به بصره به دیدار درویشی رفت. درویش گفت که :

درویش : بایزید ، کجا می روی؟

بایزید : به مکه ، به دیدار خانه ی خدا !

درویش : با تو زادِ راه ، چیست ؟

بایزید : دویست درم !

درویش : برخیز ، و هفت بار ، گرد من بچرخ (طواف کن) ، و آن سیم را به من دِه !

بایزید برجست ، و سیم بگشاد از میان ، بوسه داد ، و پیش نهاد .

درویش گفت : آن خانه ی خداست ، و این دل من (هم) خانه ی خدا ! اما بدان خدایی که خداوند آن خانه است ، و خداوند این ، که تا آن خانه را بنا کرده اند ، در آن خانه ، در نیامده است. و از آن روز که این خانه را بنا کرده ، ازین خانه خالی نشده است !

شمس ، « حرمت کفر » را ، در هم می شکند . فاصله ی میان « کفر» و « ایمان » را از روی داوری مردمان ، از میانه بر می گیرد. شمس نخست ، کفر بینی سخن مردان والا را ، ناشی از نارسایی فهم مردمان ، و « خیال اندیشی » ایشان ، معرفی می کند :

« اسرار اولیاء حق را بدانند؟!

رساله ی ایشان ، مطالعه می کنند. هر کسی ، خیالی می انگیزد. گوینده ی آن سخن را ، متهم می کنند . خود را هرگز متهم نمی کنند . و نگویند که : این کفر و خطا ، در‌آن سخن نیست . در جهل و خیال اندیشی و نادانی ماست!؟

=====================================================

برگرفته از کتاب « خط سوم »

درباره ی شخصیت ، سخنان ، و اندیشه ی شمسِ تبریزی

نوشته یا گردآوری شده به وسیله ی دکتر ناصر الدین صاحب زمانی

چاپ نخست : مرداد ۱۳۵۱

چاپ هفدهم : نوروز ۱۳۸۰

نویسنده : بردیا

داستان گئوماتا یا بردیا دروغین

داستان گئوماتا یا بردیا دروغین

بر خلاف هخامنشیان ، ظاهرا مادها بیش از ایشان پیروِ دین و کیش زردشت بشمار می رفتند ، و هنوز دین زرتشت در این سرزمین، ایرانگیر نشده بود. از این رو در زمان کمبوجیه(Cambyses) پسر کورش ، مغی زردشتی که گئوماتا (Gaumata) نام داشت برای گسترش دین زرتشتی شورش کرد و بتکده ها را ویران ساخت و به جای آن آتشکده ساخت و دست به اصلاحاتی همگانی و همه گیر (اجتماعی) زد و بردگان را آزاد و زمین های بزرگ را بین کشاورزان تقسیم و بخش بخش نمود و مورد پذیرش طبقه های بینوا و بیچاره گردید. به گونه ای که پس از کشته شدنش به دست داریوش نخست ،‌ همه ی ایرانیها جز پارسیها که از خاندان هخامنشی بودند بر راستین بودن و ستم رفتن بر گئوماتا (بردیا دروغین) می گریستند. گئوماتا به اندازه ی ۷ ماه حکومت کرد.

گئوماتا در سال ۵۲۲ پیش از زادروزِ مسیح بر کمبوجیه پسر کورش شورش کرد. وی که نام او از واژه ی «گاو» که جانداری پاک در دین زرتشتی است ، گرفته شده است و به معنای «شناسنده ی نژاد گاوها» است ، گونه ای روش اشتراکی داشت و زمین های بزرگ و گله های بیشمار و بردگان را آزاد کرده به کشاورزی گماشت. او بیش از هفت ماه نتوانست پادشاهی کند ، ولی در این مدت کوتاه کارهای بزرگی انجام داد.

هرودت روزگار نویس (مورخ) یونانی می نویسد : که گئوماتا در پی بهبود وضع همه ی مردم بوده است. ولی داریوش در سنگ نبشته ی خود در بیستون از روی کینه و دشمنی که با وی داشت ، وی را به باد ناسزا و دشنام گرفته و همه ی کارهای بزرگ و اصلاحات او را نادیده گرفته است!

داریوش در آن سنگ نبشته می نویسد : که وی چراگاهها و گله ها و برده ها و خانه هایی را که گئوماتا (بردیا دروغین) از مردم و لشکریان گرفته بود به ایشان پس داد.

باید دانست که گئوماتا این زمینها و گله ها و خانه را برای خود نگرفته بود ، آنها را از توانگران ستانده تا بین بینوایان و نیازمندان بخش بخش و تقسیم کند.

داریوش در بیست و نهم سپتامبر سال ۵۲۲ پیش از زادروز مسیح به یاری چند تن از بزرگان پارس با نیرنگ و فریب توانست که به زندگی و اصلاحات گئوماتا پایان دهد. کشتار بزرگی پس از کشته شدن گئوماتا از مغان زرتشتی روی داد و این کشتار را هرودت به یونانی مگوفونی (Magophony) خوانده ، که برابرِ پارسی آن مگوزتی (Magu-Zati) یعنی «کشتار مغان» می باشد.

هرودت می نویسد: پس از کشته شدن گئوماتای مغ همه مردم آسیا به جز پارسیان از مرگ او غمگین و اندوهگین شدند و برای او گریه می کردند. به سخن برخی از خاورشناسان ، گریه ی ایرانیان بر شهید شدنِ حسین پسر علی (پیشوای سوم شیعیان) ریشه تاریخی داشته ، و ریشه آن ستم رفتنی بس بزرگ بر گئوماتا و دلسوختگی ایرانیان بر او بوده است.

============================================

برگرفته از خلاصه ی ادیان در تاریخ دینهای بزرگ

نوشته دکتر محمد جواد مشکور

چاپ هفتم ۱۳۸۰

موجود در کتابخانه ملی ایران

============================================

نویسنده : بردیا

ریاكاری و فرصت خواهی ما - چرا درمانده ایم؟-84 و 85

ریاکاری و فرصت خواهی ما – چرا درمانده ایم؟-۸۴ و ۸۵

میرزاعلی اصغر خان اتابک با سه پادشاه قاجار در پیش و پس از انقلاب مشروطیت کار کرد و در نزد هر سه صدراعظم بود. ببینید ترا به خدا کدام بندبازی می تواند به این راحتی بندبازی کند… هنگامی که ناصرالدین شاه در حرم عبدالعظیم ترور شد جنازه اش را با نمایش این که هنوز زنده است توی درشکه گذاشت و آورد کاخ سلطنتی و اول کارش این بود که این شعر را برای مظفرالدین شاهی که سالها به انتظار پادشاهی بود فرستاد :

چرا خون نگریم ؟ چرا خوش نخندم ؟

که دریا فرو رفت و گوهر برآمد

ببینید واقعن (واقعا) خودمانیم شعر به قول امروزی ها تبریک دارد ، تسلیت دارد ، خبر دارد ، تثبیت شغل دارد ، چاپلوسی دارد…

و یا در میدان ادبیاتمان در حالی که قاآنی برای زکام حاج میرزا آغاسی شعر می گفت بلافاصله با روی کار آمدن تقی خان امیرکبیر برایش سرود :

به جای ظالمی شقی نشسته عالمی تقی و …

لطفن به این اشارات دقت بفرمایید. « مدرسه های غیر انتفاعی»!!! «بانک غیر ربوی»!! «مشارکت مردمی»! ببینید این ها همه از ظاهر نمایی های قابل انتقادی که از آن یاد کردم آب می خورد. مفهوم واقعی «مدارس غیرانتفاعی» !! را فقط پدران و مادران بچه های همین مدرسه ها درک می کنند. یعنی چه؟… و بانک غیر ربوی با بهره ای حدود سی درسد در سال که آن را هم با هزار کرشمه و ناز می دهند و نه به هر مقدار که درخواست کرده باشی و استحقاقش را داشته باشی ، چون نرخ بهره ببخشید «کارمزد» در خارج از سیستم دولتی خیلی کمرشکن است.

هنگامی که صحبت از مشارکت مردمی در یک کار است فقط مشارکت مالی مردم پذیرفته می شود. شما کمک کنید پولها را بدهید ما خودمان می دانیم چکار کنیم و در این مورد مشارکت مردم را لازم نداریم. خوب وقتی جلوی چشمت این گونه با واژه ها بازی کردند ، چطور توقع دارند به بقیه حرفهایشان هم احترام بگذاری؟ این نشدنی است، آن وقت می بینید که حرمت و پاکی واژه ها از بین می رود و وای به حال مردمی که سخنشان و حرفهایشان را حرمت ننهند ، و از واژه های حتا مقدس و پاک سوء استفاده کنند.

============================================

از کتاب “چرا درمانده ایم؟ جامعه شناسی خودمانی”

نوشته حسن نراقی

چاپ نخست : ۱۳۸۰

چاپ دهم : ۱۳۸۳ ( من این چاپش رو دارم)

چاپ ؟؟ : ۱۳۸۴

============================================

پیش از هر گونه برداشت و پیش داوری ای از این نوشته پیشنهاد می کنم که این کتاب را برید و بخرید و بخوانید این نوشته تنها بخشی کوچک از خود کتابِ ۲ جلدیِ “چرا درمانده ایم؟ جامعه شناسی خودمانی” می باشد.

نویسنده : بردیا

" داد کامل " سروده ای از پل الوآر PAUL ELUARD

” داد کامل ” سروده ای از پل الوآر PAUL ELUARD

این است قانون گرم انسان ها

از رَز باده می سازند

از زغال آتش و

از بوسه ها انسانها.

این است قانون سخت انسان ها

دست ناخورده ماندن

به رغم شوربختی و جنگ

به رغم خطرهای مرگ.

این است قانون دلپذیر انسان ها

آب را به نور بدل کردن

رویا را به واقعیت و

دشمنان را به برادران.

قانون کهنه و نو

که طریق کمالش

از ژرفای جان کودک

تا حُجّتِ مطلق می گذرد.

=========================

برگرفته از کتاب شعر « همچون کوچه ایی بی انتها »

سروده شده یِ  پل الوآر PAUL ELUARD

۱۸۹۵-۱۹۵۲ میلادی

برگرداننده به فارسی : احمد شاملو

نویسنده : بردیا

The Day After

The Day After – احمد شاملو

شعری از احمد شاملو :

در واپسین دم

واپسین خردمندِ غم خوارِ حیات

ارابه ی جنگی را تمهیدی [۱] کرد

که از دودِ سوختِ رانه و احتراقِ خرجِ سلاح اش

اکسیری می ساخت

که خاک را بارورتر می کرد و

فضا را از آلودگی مانع می شد !

—————————————-

[۱]- تمهید: از فرهنگ معین معنی های « گسترانیدن ، هموار کردن ، آسان ساختن» رو پیدا کردم ولی در اینجا فک می کنم که تمهید به معنای چاره باشه.- بردیا گوران

=======================================

برگرفته از کتاب شعر « حدیث بی قراری یِ ماهان »

احمد شاملو

نویسنده : بردیا

شنونده و گوینده ی خوب

شنونده و گوینده ی خوب

شنونده ی خوب و گوینده ی خوب دو قطب جوشش و شورش چشمه ی آگاهی[۱]

شمس ، آگاهانه ، به این دانش رسیده است که همه چیز را برای همه کس نمی توان گفت ، و نیز نباید گفت. واکنش توده های بی تفاهم ، اگر متعصب باشند ، «تکفیر» است ، واگر لاابالی و بی تعصب باشند ، «نیشخند» و «خوارشماری و تحقیر» است. از این روی ، سرانجام ، پس از همه گفته های خود، تاکید می کند که سخن ، بیش ازین نیارم گفتن. تنها ۳/۱ گفته ها ، گفته شد!

به پندار شمس ، خود را باید پنهان ساخت. مردمان را باید سخت آزمود ، آنگاه به حریم شخصی خویشتن ، اجازه ی ورودشان داد ! اما آیا این آزمایش ، کاری آسان است؟

شمس ، خود آنرا کاری بس دشوار می داند. تا جاییکه می گوید :

– شناختن این قوم و مردم ، دشوارتر از شناختن حق و راستی و درستی است!

و بر این دانش است که می گوید :

– همه کس ، دوست شناس، نَبُوَد ، و دشمن شناس نَبُوَد ! …

– پس زندگانی ، دوبار بایستی [ تا انسان ] … دشمن را شناسد، دوست را شناسد !

——————————————————————-

[۱]- چون این مطلب در کتاب خط سوم عنوانی نداشت.عنوانش رو خودم برگزیدم.-بردیا گوران

=====================================================

برگرفته از کتاب « خط سوم »

درباره ی شخصیت ، سخنان ، و اندیشه ی شمسِ تبریزی

نوشته یا گردآوری شده به وسیله ی دکتر ناصر الدین صاحب زمانی

چاپ نخست : مرداد ۱۳۵۱

چاپ هفدهم : نوروز ۱۳۸۰

نویسنده : بردیا

مهر می ورزیم

مهر می ورزیم

من می اندیشم پس هستم

دکارت

من طغیان می کنم پس هستم

کامو

مهر می ورزیم…

جامِ دریا از شرابِ بوسه ی خورشید لبریز است،

جنگلِ شب تا سحر تن شسته در باران،

خیال انگیز!

ما ، به قدرِ جامِ چشمانِ خود، از افسون این خمخانه

سر مستیم

در من این احساس :

مهر می ورزیم ،

پس هستیم!

==================================

از فریدون مشیری

از کتاب شعرِ مرواریدِ مهر

چاپِ هفتم پاییز ۱۳۷۵ خورشیدی

نویسنده : بردیا