
پر کن پیاله ر ا , که این آب آتشین
دیر یست ره به حال خرابم نمی برد
این جامها که در پی هم می شود تهی
با انتخاب دکتر یاوریان به عنوان مربی خود:
قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
دریای آتش است که ریزم به کام خویش
گرداب می ر با ید و آبم نمی برد
دیگر شراب هم جز تا کنار بستر خوابم نمی برد



قایق بادبانی زندگی خود را در تلاطم امواج روزگار با لذت و اطمینان تا ساحل آرامش مطلوب به پیش برانید.
آن بی ستاره ام که عقابم نمی برد
در راه زندگی , با این همه تلاش و تمنا و تشنگی
با اینکه ناله می کشم از دل که : آب … آب
دیگر فر یب هم به سرابم نمی برد !
پر کن پیاله را
نویسنده : الهام















